ت. زمانی
با آغاز رسمی بنیاد فرح پهلوی در پرتغال، لازم شد تا نگاهی به بنگاههای خیریه تحت نظر بانو دیبا در دوران طلایی محمد رضاشاه داشته باشیم.
یکی از جنبههای فساد اقتصادی در دوران سلطنت پهلوی مربوط به مراکز خیریه بود. این مراکز به ظاهر در جهت امور خیر تأسیس شدهبود اما مؤسسین آن در اصل تحت این پوشش بشردوستانه مشغول زد و بندهای مالی بودند. این حس بشردوستانه و خیرخواهانه بهحدی در خاندان پهلوی طنزآمیز بود که شاه وقتی باخبر شد خواهر دوقلویش اشرف قصد دارد مؤسسه خیریه تاسیس کند به آن واکنش نشان داد. اسدالله علم ذیل یادداشتهای روز ۲۴ بهمن ۱۳۵۴ مینویسد: «به شاهنشاه عرض کردم: …والاحضرت اشرف اجازه خواستهاند روز دوم فروردین بنیاد خیره خودشان را اعلام کنند. شاهنشاه قاه قاه خندیدند و فرمودند: آخر به خواهرم بگو از یک طرف بنیاد خیریه اعلام میکنی، از طرف دیگر مثل دیوانهها عقب پول هستی؟! از یک طرف نطقهای آتشین در دفاع از حقوق بشر میکنی از طرف دیگر برای منافع خودت اگر باشد پدر مردم را میخواهی دربیاوری…»
سازمان ملی حمایت از کودکان به سرپرستی فرح پهلوی به منظور تحت پوشش قرار دادن کودکان بیسرپرست، فقیر یا معلول تاسیس شد. اما طی دوره فعالیت این نهاد به ظاهر خیریه، موارد متعددی از سوءاستفادههای مالی ثبت شد. این سازمان با هزینههای هنگفتی تأسیس شد اما حتی قصد ارائه کمترین امکانات به مردم را نیز نداشت.
مینو صمیمی که به گفتهی خودش از سال (۱۳۵۲ شمسی) به عنوان رئیس روابط عمومی سازمان ملی حمایت از کودکان انتخاب شد میگوید: «در سازمان حمایت از کودکان که تحت نظر شهبانو اداره میشد شعبات کوچک سازمان در شهرستانها علیرغم نیاز مبرم مردم، از امکانات بسیار ناچیز برخوردار بودند و ما حتی نمیتوانستیم حداقل خواستههای والدین کودکان معلول را تأمین کنیم.»
به گفتهی او، در این سازمان به ظاهر خیریه، مسئولان و مدیران عالیرتبه از امکانات مالی فراوانی برخوردار بودند و این موضوع عاملی برای نارضایتی کارمندان به شمار میآمد. وی که بعدها به دفتر مخصوص ملکه پهلوی نیز راه یافت میگوید به چشم خودش میدید که در آن سازمان به ظاهر خیریه «چه پول هنگفتی هدر رفت و به جای کمک به خانوادههای محروم و یا حتی فراهم کردن وسیله شادی و تفریح کودکان کلا در جیب حضرات انباشته میشد.»
سازمان خیریه تحت رهبری فرح در راستای سوءاستفادههای مالی میکوشید ارزانترین و بیکیفیتترین اجناس را تهیه کند تا در عوض پول بیشتری برای اختلاس باقی بماند. در یک مورد مینو صمیمی ماجرایی را نقل میکند که مایه تأسف فراوان است. او میگوید: «روابط من با رؤسای سازمان موقعی بحرانیتر شد که یک آگهی مناقصه جهانی برای خرید شیر خشک مورد مصرف سازمان منتشر کردیم و پیشنهادهای متعددی در این باب از سوی کمپانیهای مختلف اروپایی به دستمان رسید. وظیفه من ترجمه و تنظیم پیشنهادهای واصله برحسب قیمت و کیفیت محصولات بود، در نهایت نیز میبایست هر آنچه تهیه کرده بودم، در فهرستی بنویسم تا برای کسب اجازه خرید به مدیرعامل سازمان ارائه دهم.»
«ما بیشتر به شیرخشکی نیاز داشتیم که برای مصرف کودکان معلول ذهنی مفید باشد؛ و چون از نظر بودجه نیز کاملاً تأمین بودیم، لذا حدس میزدم مدیرعامل پس از ملاحظه فهرست تنظیمی من، بهترین نوع شیرخشک را سفارش خواهد داد. ولی وقتی جلسه مربوط به تعیین برندهی مناقصه تشکیل شد، با کمال تعجب دیدم مدیرعامل ارزانترین شیرخشک را _که از نظر کیفیت در پایینترین حد قرار داشت_ انتخاب کرد.»
براساس خاطرات مینو صمیمی: «کمپانی سوئدی سازندهای این نوع شیرخشک در پیشنهاد مناقصه خود خصوصاً متذکر شده بود که چنین محصولی در کشور سوئد فقط برای تغذیه گوسالههای شیرخوار مصرف دارد و از آن در تغذیهی کودکان استفاده نمیشود. ولی مدیرعامل، نه تنها به این نکته اهمیت نداد، در گزارش صورتجلسه حتی اشارهای هم به تأکید کمپانی سوئدی ـ در باب مصرف آن برای تغذیه گوسالهها ـ نکرد.
سوال اینجاست اینبار قراره کدامین گاوها را برای تغذیه گوسالههایی بدوشد که این عجوزه را مادر خود میدانند
- تحلیل انتقادی سفر ناصر درخشان و حمیرا ریگی به ژنو - 12/01/2025
- شیرخشک گوساله و بنیاد پهلوی - 12/01/2025
- سفیدشویی سیمکارت سفید - 11/29/2025