نجات جسم کورد

نجات جسم کورد: کورد چیزی جز جسم کوردها نیست.

زمانی که انسان از جسمانیت عصر محوری گذار کرد که سلطه قومی ـ طبقاتی و توجیه آن سلطه، دین و فلسفه، در میان انسانها رواج یافت. دلیل ظهور دین و فلسفه، روان کردن چرخ دنده سلطه قومی و طبقاتی بود. دین زرتشت روان کننده چرخ دنده سلطه قومی پارس و فلسفه افلاطون روان کننده چرخ دنده سلطه طبقاتی اشرافیت، به این معنی ظهور روح با هرشکل آن چه دین و چه فلسفه و چه حقوق، برای برده کردن و در قفس کردن جسم انسانها بود باید هزاران سال می گذشت که با واسطه آپولون نیچه و روان پریشی فروید و ایدئولوژی مارکس، تازه فوکو دریابد تنها آزادی، آزادی تن است و روح، قفس جسم است و علوم نه توسعه انسانیت بلکه تکنولوژی بدن هستند. اکنون جسم کورد موش آزمایشگاهی شده است. با روح ایدئولوژیها وعصبیت ها بروی جسم کورد، شما بخوانید پیشمرگ، آزمایش انجام می دهند که هرآزمایش، نتیجه ای جز مرگ جسم کورد ندارد. همه مشغول کالبد شکافی جسم کورد هستند و این جسم بدبخت در قفس روح عصبیت ها و حقیقت های پزشکان حزبی درمانده و اسیر است که باید آن را نجات داد. روح دیگریهای چون ایران، جسم کورد را ابزار و مطیع می کند اما جسم از نفس کشیدن و لذایذش محروم نمی شود. روح دیگریها تنها از جسم کورد انضباط و تولید می خواهند اما روح عصبیت های حزبی به اصطلاح کورد، نه تنها همان انضباط و تولید را می خواهند و نه تنها از تمامی لذایذ و زیست زندگانی تهی می کنند بلکه جسم را متلاشی و نابود می کند. کورد چیزی جز جسم کوردها نیست و با فاش سازی بنیان عصبیت و قدرت طلبی ایدئولوژیها و یا روحهای اسطوره ایی چون ناسیونالیسم و راسان و سوسیالیسم، باید جسم کورد را از زندان و قفس آنها رهانید زندانی که نه تنها بردگی می کشد و تهی از زندگی می کند، آخرش مرگ همان جسمی است که به امید رهایش، به بردگی می کشانند. جسم کورد، چون سنگ بی روح در خدمت شبح روحهای حزبی قرار گرفته است و از هستی جسمانی خویش، یعنی از تمامی نیازها و لذتهای خویش محروم شده است که به آزادی برسد که آزادی بزرگتر یعنی مرگ تنها آینده وی است به همین دلیل مفهوم بی معنی پیشمرگ را ساختند تا با روح آن، جسم کورد بردە و در نهایت نابود کنند. مفهوم پیشمرگ، قفس جسم کورد که نهایت این قفس، مرگ است. جسم تک تک کورد، باارزشتر از مفهوم توخالی کورد و البته مفهوم پیشمرگ است و پیشمرگ شدن پیشمرگه تنها ابزار تجارت سیاستمداران در پس مرگ آنان است.(ر.ج پیشمرگ یا پسمرگ) بیایید آینده مرگ خود را در باشور ببینید که مرگ جسم شما ابزار لذایذ جسمی دیگر کوردها و حتی ابزار امپریالیسم امریکا و بغداد و حشدی شعبی فارس شده است که یک نفر در آلمان و آمریکا افتخار کسب کند. جسم کورد، ماشین باربر و شتر سواری احزاب با روح ایسمها شده است. جسم کورد دیگر جسم نیست هنگامی که از تمامی نیازها و غرایز خویش تهی شده است، بنابراین جسم کورد به جسدی بی روح تبدیل شده است و لاجرم کورد مرده است. برای یک بار از خارج از تعصب باید مسئله کورد را در سطحی غیر از چک مطرح کرد و به جای روح بردگی و مرگ جسم کورد باید روحی در خدمت جسم کورد و رهایی و لذایذ آن ارائه دهیم. باید بدن کورد را با لذتهای زندگانی آشتی داد و کورد فراتر از بدن کامل که بدن تک تک کورد است، نیست. روح در کورد همان بدن کامل است که همان توافق تک تک بدن کورد است نە گروها و روسای گروهایی چون حزب کە نه رهایی بدن کامل بلکه سوار شدن بر آن است. بنابراین روح کورد، جز جمع تک تک بدنها نیست و هیچ روحی از سەربخویی تا راسان، ارزش نابودی بدن هیچ کوردی را ندارد. فعلا کاری برای نجات جسد کورد و زندە کردن وی از دست ما بر نمی آید، تنها کار ممکن جلوگیری از مرگ جسم کوردهاست و اینکه بدن کامل به چه معناست بعدا به آن می پردازم. #هێرش_قادری