جهنم زندگی عادی در شوروی

جیمز بووارد

[آنچه در زیر می‌آید بخشی از گزارش و مشاهدات جیمز بووارد در سفر به رومانی در سال ۱۹۸۷ است.]
کارگران احتمالاً هوادار دیکتاتور کمونیست نیکولای چائوشسکو نبودند، کسی که به‌نظر می‌رسید مصمّم به گرسنگی‌دادن به مردم برای به اطاعت واداشتن آن است. اگرچه رومانی یکی از برترین صادرکنندگان غلّات پیش از جنگ جهانی اوّل بود، ولی حالا غذا به‌شدّت کمیاب شده است.
کودکان بدون تجویز پزشک نمی‌توانستند شیر دریافت کنند. ارسال غذا به رومانی برای خارجی‌ها ممنوع بود. حکومت با پویش تبلیغاتی علیه خطر پرخوری، به کمبود آذوقه پاسخ داد. حکومت همچنین با افزایش تبلیغ کلینیک‌های کاهش وزن «معروف جهان» رومانی در کشورهای غربی سروصدا به پا کرد. کمبود آذوقه به حدّی اسفناک بود که شیر باغ‌وحش بخارست به علف‌خواری روی آورده و، در نتیجه، دندان‌هایش را از دست داده بود.
کمونیست‌ها هزاران مایل از زمین‌های کشاورزی مرغوب را جهت برپاکردن کارخانه‌ها و معادن روباز نابود کردند. هزاران روستا با خاک یکسان شد و ساکنان آن به شهرها کوچانده، و مجبور به کار در کارخانه‌ها شدند. حکومت تقریباً تمام سرمایه‌گذاری‌های خود را در صنایع سنگین -منبع اصلی لاف‌زنی‌های رهبران کمونیسم- انجام داد. ولی تقریباً نیمی از تولید رومانی به‌قدری نامرغوب بود که بلافاصله پس از خروج از خط مونتاژ، راهی زباله‌دانی می‌شدند. صنعت رومانی همچنین بسیار ناکارآمد بود، و هر واحد تولید پنج برابر بیشتر از کارخانه‌های غربی انرژی مصرف می‌کرد. حکومت با قطع برق منازل به مدّت ۶ ساعت در زمستان این انرژی را جبران می‌کرد و تنها اجازه می‌داد که هر اتاق یک لامپ ۲۵ واتی داشته باشد.
سیستم بهداشتی در حال فروپاشی بود، و نرخ مرگ‌ومیر نوزادان آنقدر بالا بود که حکومت از ثبت مشخّصات نوزادان تا یک ماه اول زندگی سر باز می‌زد. حکومت به‌طور معمول برق بیمارستان‌ها را نیز قطع می‌کرد و سبب هزاران مرگ در زمستان گذشته شد.
با این‌حال، برخی از کارشناسان غربی چائوشسکو را به‌عنوان الهام‌بخشی راهگشا ستودند. در سال ۱۹۷۹ گزارش بانک جهانی با عنوان «اهمّیّت کنترل اقتصادی متمرکز»، رژیم رومانی را به‌خاطر دنبال‌کردن «سیاست‌هایی برای استفاده‌ی بهتر از جمعیّت به‌عنوان عامل تولید» با «تحریک افزایش نرخ زادولد» ستایش کرد.
و حاکم خیرخواه چگونه این کار را انجام می‌داد؟ با ممنوعیّت توزیع وسایل پیشگیری از بارداری. از آنجاکه برنامه‌ی حکومت خواهان نرخ بالای زادولد بود، همه‌ی زنان حقّ کنترل زندگی خود را از دست دادند. چائوشسکو در سال ۱۹۸۵ اعلام کرد: «جنین جزو اموال کلّ جامعه است… کسانی‌که از داشتن فرزند سر باز می‌زنند، ناسپاس و مرتدند.» حکومت تمام زنان بین سنین ۱۸ تا ۴۰ را مجبور به انجام معاینه‌ی ماهانه کرد تا مطمئن شود که هیچ‌کس به‌طور مخفی از دولت دزدی نکرده باشد. این سیاست‌ها رومانی را به پایتخت نوزادان رهاشده‌ی جهان تبدیل کرد.
در خیابان، بسیاری از مردم روی برمی‌گرداندند -تو گویی نگاه کردن به خارجی سبب جذام می‌شود. شنیده بودم که صحبت کردن با خارجی برای رومانیایی‌ها جرم محسوب می‌شود. ولی عدّه‌ای از مردم عبارات درهم‌برهم انگلیسی را به صف کرده بودند تا چند بسته سیگار کِنت برای رشوه‌دادن به پزشک برای درمان کودک‌شان درخواست کنند. به‌دلیل بی‌ارزش شدن پول ملّی رومانی، بسته‌های کنت به‌عنوان ارز بازار سیاه در گردش بودند. من چند کارتن کنت پیش از آمدن به رومانی تهیه کرده بودم، و چند پاکت را به مردمی که از من طلب می‌کردند دادم.
رومانی یکی از رژیم‌های موردعلاقه‌ی بانک جهانی بود که بین سال‌های ۱۹۷۴ و ۱۹۸۲ بیش از ۲ میلیارد دلار دریافت کرد. بانک جهانی پیش‌بینی در سال ۱۹۷۹ کرد که رومانی «یکی از بالاترین نرخ‌های رشد را در میان کشورهای درحال توسعه در دهه‌ی آینده خواهد داشت… و در سال ۱۹۹۰ تبدیل به یک اقتصاد صنعتی خواهد شد.» ولی بخش اعظم رشد اقتصادی رومانی نتیجه‌ی کمک بانک جهانی بود. هرچه بانک جهانی کمک بیشتری به یک کشور بدهد، معرّفی آن کشور به‌عنوان یک گزارش موفّقیّت‌آمیز آسان‌تر می‌شود. رابرت مک‌نامارا، رئیس بانک جهانی، با اشاره به رومانی، از «ایمان خود به سیرت مالی کشورهای سوسیالیستی» دفاع کرد.
بانک جهانی همچنین رژیم رومانی را به‌خاطر توانایی‌اش در «بسیج منابع» لازم برای رونق رشد اقتصادی ستایش می‌کرد. در واقع، حکومت شهروندانش را وحشیانه مجبور می‌کند تا «مازاد» بودجه را برای تخصیص به صنایع موردتأیید بانک جهانی جمع آوری کند -همان تاکتیکی که استالین برای تأمین مالی برنامه پنج ساله‌اش به‌کار برد.
رژیم رومانی همچنین با گروگان‌گیری ساکنان آلمانی و یهودی خویش «منابع را بسیج می‌کرد.» آلمان غربی حدوداً ۲۰٫۰۰۰ دلار برای صادرات هر آلمانی می‌پرداخت، و اسرائیل مبلغ مشابهی را برای آزادسازی هر یهودی رومانیایی پرداخت می‌کرد. در سده‌ی نوزدهم پیمان‌های بین‌المللی منع تجارت برده وجود داشت، ولی فروش انسان‌ها در سده‌ی بیستم، در صورتی‌که دریافتی‌ها صرف اهداف مترقّی می‌شد، قابل قبول بود.
منبع: بنیاد میزس

Website | + posts