کورد مرد از مرگ کوردها جلوگیری کنید

ذکریا (هێرش) قادری، استاد کرد دانشگاه علوم تحقیقات کرمانشاه و مدرس پیشین دروس تاریخ و فلسفه غرب میباشد.

کوردیت چیزی جز درونیت خرکردن دیگران نیست پس کوردیتی وجود ندارد حداقل باید از مرگ کوردها جلوگیری کرد. با اصطلاحهای کورد غیور و شجاع و سد داعش و.. ما را خر کردند و این مفاهیم را درونی کردیم واژه پیشمرگه قهرمان را ساختیم که تهی از روح زندگی برای اپوزسیون فارس و آمریکا جسم خویش را نابود می کند.ما برای دیگران غیور و دموکراتیک و شجاع، برای خودی وحشی هستیم. اپوزسیون فارس در جهل رهبران حزبی، پنجاه سال است کورد را در جهت منافع خود به کشتن میدهند. حتی غرب نیز خوب ما را شناخته است بدون ترجمه واژه پیشمرگه، در جهت منافع خویش بهره می برند. خون کورد دارد در جهت منافع امریکا و همپیمانانش و البته توهم رهبری اشخاصی تلف می شود. در تلویزیون با افتخار می گویند تمام دنیا پیشمرگه را می شناسند و توانسته است در مقابل داعش بایستد. احمقها دارند خرتان می کنند می خواهم صد سال سیاه به این خریت شناخته نشوم. چرا خون جسم کورد ابزار دیگری شود. پیشمرگه با افتخار می گوید من از مرگ نمی ترسم که البته پیاز داغ هم به خوردش دادەاند می گوید بخاطر نیشتمانکم. عزیزم،قوربون اون صداقتت برم، انسانیت را از تو گرفتەاند تو که از مرگ نمی ترسی یعنی انسانیتت را از دست دادەایی،تو را از روح زندگی که همان جسمانیت و بقا و لذایذ آن است تهی کردەاند.پیشمرگ، قهرمانی و آفرین گفتن غرب و عرب نمی خواهد، سیف و تماته، کارت بانکی و بیمه و حقوق سرماه می خواهد و مهمتر از همه حفظ مکان زندگیش، جسمش را می خواهد.جسم کوردها غرور و خاک و استقلال کوردهاست. به روداو و کوردستان 24 گوش ندهید، دارند جسم کوردها را می کشند. جسم کورد،بخوانید پیشمرگه، موش آزمایشگاهی غرب و ..بخاطر دفع عقده های روسای قبایل شده است. دوستی در سفر به آلمان و بازگشتش به آمریکا به من زنگ زد و سخنی بسیار نکو بر زبان راند. گفت به تجارت و زندگیم باز می گردم گفتم چرا؟ گفت مشکل ما هگل و مارکس نیست، فروید است. مشتی بی زن، بی دوست دختر، بی پول و تحقیر شده را دیدم که سیاست و فرهنگ کوردی را ابزار برآورده شدن تحقیرها و عقدەهای مالی و جنسیتی خویش کردەاند. حرف دل مرا زد. مشکل فقط آن گروه نیست مشکل همه روسای احزاب است که سالها هیچ دیپلمات غربی آنها را تحویل نمی گرفت اکنون بخاطر ارضای غرور شخصی و آفرین گفتنهای آنان و البته تثبیت قدرت حزبی در برابر دیگر احزاب، نه تثبیت قدرت کورد در برابر دیگریها، جسم کورد را به کشتن می دهند. متاسفم که این را می گویم، چون اکثر کسانی که وارد حزبها می شوند تحقیرشدگان و طردشدگان اجتماعی هستند و همینها بعد از چند سال به دفتر سیاسی و ریاست می رسند، بازهم ببخشید چنان سرشار از تحقیر و عقده هستند بخاطر دوستی و تبسم یک فارس حاضرند هزاران جسم نازنین کورد را به هدر بدهند نه اینکه فاسد هستند نه، جزیره عقل در طوفان اقیانوس عقده ها و غرایز، غرق شده است. بخاطر اینگه بگویند آفرین کورد شجاع و روخینر کومار اسلامی و تیکشکان داعش و ..توسط غرب و فارس، خود را گم می کنیم. می دانیم آدمهای صادقی هستید، دیدمتون نیت پاک و شریفی دارید اما نیت گل برای زدن گل کافی نیست ما که نمی تونیم یک آخوند را داور کنیم متاسفم شما حریف فارس نیستید اگر در این یک قرن می فهمیدید کورد کیست یا هستی سیاسی و عقل سیاسی پارس را به چالش می کشیدید، اکنون کوماری نبود که آن را بروخانید یا فرویپاشید. با افسار شجاعت دیگران، خود را به کشتن ندهید. غیرت و شجاعت ما فرویدی ـ لاکانی نیست، فوکویی است، درونیت گفتمان سلطه دیگری است.اگر میخواهید سلطه و زیرکی سیاسی فارس را بشناسید، باید زن فارس را بشناسید، مثل زن کورد لەقه نمی وەشاند، می بوسد و با هر بوسە، زهری وارد بدنت می کند کە آرام آرام خودت بمیری. دوست داشتم صدسال بعد در دوران پساتاسیس این سخنان را بر زبان می راندم اما می دانم صدسال بعد نیز در همین اکنونیم همانطور که صدسال گذشت و ما گذشته ایی نداریم پس صدسال دیگر نیز در آینده نیستیم. ما حریف فارس و به قول ابراهیم یونسی حریف کسینجرها نمی شویم پس فعلا هزینه نکنید تا فکری به حالش بکنیم از تغییر دنیا به تفسیرش بپردازیم و به قول اسپینوزا نه کین، نه عشق، تنها فهمیدن. کورد را کشتید، با کشتن جسم کورد، جسد کورد را متلاشی نکنید. جسم کورد در ایران و عراق هیچ مشکلی ندارد تنها زمانی مرگ پیشمرگ توجیه می یابد که از مرگ بیشتر کورد جلوگیری کند. دموکراسی را غربیها تحقق دهند، سوسیالیسم را شرقیها، ایران پلورال را فارسها،امنیت منطقه را صاحبان منطقه چون عرب و فارس، چرا کورد خون ایده و امنیت دیگریها را بپردازد؟ به کوردیتم قسم، روزی تاوان صدسال سواری مجانی دادن به دیگریها از تن کورد را خواهید داد. کورد مردە است قبل از طعمه کرکسها شدن، مرگش را بپذیرید تا شاید خاکی برای دفنش، پارچمی برای کفنش و آیینی برای آمرزشش بیابیم.