قوانین دولت سبب بیکاری و کاهش دستمزد می‌شوند

کِل کِلی

پیامدهای هر مقرّراتی که حکومت بر محیط کار تحمیل می‌کند، در نهایت بر کارگران و یا مصرف‌کنندگان تحمیل می‌شود. هرچه هزینه‌های بیشتری بر کارفرمایان تحمیل گردد -برای نمونه، الزام بهبود بهداشت و ایمنی محیط- دستمزد دریافتی کارگران کاهش می‌یابد. هزینه‌ها نمی‌توانند از سود کسر شوند، زیرا در این صورت شرکت‌ها رو به ورشکستی می‌گذارند.

اشتباه است که فکر کنیم کارگران در کل به مقرّرات «محافظتی» نیاز دارند؛ باور مغالطه‌آمیزی است که بدون اجبار مقرّرات، محیط کار بهبود نمی‌یابد. مقرّرات اداره‌ی ایمنی و بهداشت شغلی (OSHA) و سازمان حفاظت از محیط‌زیست (EPA) زمانی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ پا به میدان نهادند که محیط‌های کار پیش از آن به موقعیّتی مشابه با آنچه امروز هستند، رسیده بودند. به‌عبارت دیگر، محیط کار صدها سال بدون اجبار حکومتی بهبود یافته بود. کارفرمایان انگیزه‌ای طبیعی برای ایمن‌تر ساختن، بهداشتی‌تر ساختن، و راحت‌تر ساختن محیط کار به‌منظور جذب کارگران دارند. برای مثال، اگر شرکت الف تهویّه و محیط ایمن‌تری نسبت به شرکت ب داشته باشد، که محیط گرم و ایمنی کمتری دارد، کارگران محیط الف را، تا زمانی‌که حقوق پرداختی یکسان باشد، انتخاب می‌کنند. شرکت‌هایی که محیط کاری نامطلوبی دارند مجبور به پرداخت حقوق بیشتر به کارگران‌اند، ولی از آنجاکه پرداخت دستمزد بیشتر برایشان آسان نیست، آن‌ها بر سر رضایت‌بخشی محیط کار رقابت می‌کنند. به همین دلیل است که محیط‌های کاری امروزی، باشگاه، خوردنی و آشامیدنی، سرگرمی، و دیگر امکانات رفاهی داوطلبانه ارائه می‌دهند، بدون اجبار حکومتی. در هند، رونق برون‌سپاری منجر به فقدان کارگر واجد شرایط شد، و شرکت‌ها نه فقط دستمزدها را تا حدّ ۳۰ درصد در سال افزایش دادند، بلکه بر سر ارائه‌ی خدمات بی‌شمار دیگر نظیر مسیرهای شغلی، ترفیعات سریع‌تر، خدمات و امکانات رفاهی محلّ کار (نظیر حمل‌ونقل)، تعطیلات بیشتر، و برنامه‌ی کاری انعطاف‌پذیرتر، به رقابت پرداختند.

ولی هنگامی‌که حکومت سعی در اجبار چنین بهسازی‌هایی، پیش از آنکه آن‌ها به‌لحاظ اقتصادی قابل اجرا باشند، می‌کند، کارگران حقوق پایین‌تری دریافت خواهند کرد. به کارخانه‌های نسّاجی در اوایل سده‌ی پیش فکر کنید. در تابستان گرم و در زمستان سرد بودند. روشنایی و گرمابه‌های ضعیفی داشتند (اگر اصلاً دارای حمّام می‌بودند). حال فرض کنید که حکومت کارفرمایان را مجبور به نصب دستگاه تهویّه‌ی هوا، که در سال ۱۹۰۲ اختراع شدند و هنوز تا ۱۹۱۰ هم پرهزینه و گران بودند، می‌کردند. تصوّر کنید که کارفرمایان مجبور به نصب حمّام‌های بهتر و بزرگتر با حدّاقل غرفه می‌شدند. افزون بر این، تصوّر کنید که مجبور بودند فرش، پنجره‌های بیشتر، نورپردازی با تکنولوژی پیشرفته، و اتاق استراحت پر از غذا تدارک ببینند. بدیهی‌ست که محیط‌های کاری کمتر پیشرفته‌ی آن روزگار نمی‌توانستند چنین کارهای تجمّلاتی را تاب بیاورند. آن‌ها مجبور بودند که بسیاری از کارگران را برای پرداخت هزینه‌های اضافی اخراج کنند و یا پول کمتری به کارگران بپردازند. پرداخت هزینه‌های این بهسازی‌ها با کسر از سود شرکت منجر به زیاندهی شرکت و، بنابراین، سبب ورشکستگی کلّ این صنعت می‌شد.