به بهانه ی سالروز دستور حمله خمینی به کوردستان

دکتر هیرش قادری

در دوره ی معاصر و با تکوین جمهوری اسلامی توسطِ ایدئولوژی اسلام سیاسی -که با نفی ارزش های غربی/ باستانی، دوباره به ارزش های اسلامی بازگشت- منطق قوم/طبقه ی برتر پارسی، قدرت سلطه ی خویش را به جای عقل، این بار از زبان دین و خدا بیان کرد که با ارزش هایی چون ولایت فقیه -که همان فرهّ ایزدی می باشد- وحدت، حاکمیت الیگارشی روحانیت، مشروعیت آسمانی، فرهنگ متافیزیکی و معرفت هرمسی/دینی ظهور کرد و با سرکوب و نفي «غير» یا کورد که دارای ارزش هایی چون دموکراسی فدرالیسم، سکولاریسم، عدالت کمونیستی و فرهنگ زمینی بودند، شکل گرفت. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این تنها کوردها بودند که اسیر ایدئولوژی انقلاب نشدند. کوردها به تمرکزخواهی و توتالیتاریسمِ ایرانِ خمینی پی برده بودند و در حالیکه ایرانیان، خمینی را در ماه رؤیت می کردند، کوردها در مقابل او ایستادند. جمهوری اسلامی ایران جز با سرکوب کوردستان و نفی ارزش های آن تکوین نیافت، همانطورکه آیت الله طالقانی گفت: «اگر مسئله ی کوردستان مسالمت آمیز حل نشود، جمهوری اسلامی مثل رژیم های قبل به دیکتاتوری می انجامد».
اَبرِ ایدئولوژیکِ عقل ایرانی، سایه ی خود را بر تمامیت ایران به غیر از کوردستان گستراند که زیست جمعی و تجلی یافتنِ سرپیچی کوردها با حضور در احزاب سکولار و غیردینیِ کورد، مانع از تکوین عقل ایرانی می شد. بنابراین مسئله ی کورد، هضم نشد؛ بار دیگر لوله ی تفنگ جای جوهرِ قلم را گرفت و فقط جوهر قلم، لکه ی خونِ تفنگ را پوشاند.
دوباره سیاست، وجهی آنتولوژیک گرفت و بر تفكر تقدم يافت.
بار دیگر شورش کوردها از نظر سیاسی، ناکام ماند و سرکوب شد. مثل همیشه آنچه مانع کامیابی جنبش های کوردی شد، سرکوب نظامی و سپس بمباران فرهنگی/ایرانی بود. در واقع ایرانی ها از دوره ی مادها تا به اکنون، همیشه کوردها را سرکوب و از صحنه ی تاریخ حذف کرده اند و طلوع ایرانیت در صحنه ی تاریخ، با غروب کوردیت مساوی بود. بنابراین
«مسئله ی ما عدالت در آینده نیست، بلکه انتقام از گذشته است».