مُھیم بلوچ (سرخوش)
الیتها، اقلیتی از افراد در هر جامعهاند که بهدلیل دسترسی ویژه به قدرت، دانش، منابع اقتصادی یا منزلت اجتماعی، در روندهای کلان تأثیرگذارند. این اصطلاح، که از واژهٔ فرانسوی élite گرفته شده، به معنای «برگزیدگان» است؛ اما نباید آن را با بهترین یا اخلاقیترین افراد اشتباه گرفت. الیتها لزوماً نماینده فضیلت یا عدالت نیستند، بلکه کسانیاند که بهواسطهٔ موقعیت خود، در هدایت جامعه یا تصمیمسازی نقش دارند. آنها ممکن است در حوزههایی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دین یا نظامیگری فعال باشند و جایگاه خود را یا از طریق نهادها یا از طریق شرایط تاریخی بهدست آورده باشند.
در طول تاریخ، الیتها همواره نقشی تعیینکننده در دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی ایفا کردهاند. در اروپا، روشنفکرانی چون روسو، لاک و کانت، با طرح مفاهیم آزادی، قانون و حقوق بشر، بستر فکری انقلابهای مدرن را فراهم ساختند. در دوران معاصر نیز، الیتهای دانشگاهی، حزبی، رسانهای و تکنوکرات در قالب نهادهایی پایدار، همچون احزاب سیاسی و رسانههای مستقل، هم نقش هدایتگر و هم نقاد را ایفا میکنند. آنها غالباً واسطهای میان حکومت و مردم هستند و با بهرهگیری از ابزارهای قانونی و ساختاری، به بازتولید قدرت و فکر میپردازند.
در ایران اما، الیتها اغلب در لحظات بحرانی یا گذار تاریخی ظهور میکنند. جنبش مشروطه را میتوان نمونهای از همکاری الیتهای فکری، دینی و اقتصادی دانست؛ اما ضعف نهادسازی، فقدان آموزش عمومی و وابستگی به افراد بهجای ساختارها، باعث شد این جنبش به نتیجهٔ پایداری نرسد. در نهضت ملی شدن نفت نیز، الیتی چون محمد مصدق با مشروعیت مردمی و استقلالطلبی توانست مسیر تازهای برای سیاست ایران باز کند، اما در غیاب پشتیبانی نهادی و در برابر دخالت خارجی، سرانجام با شکست روبهرو شد. در انقلاب ۱۳۵۷ نیز ائتلافی از الیتهای مذهبی، روشنفکران و نیروهای سیاسی توانست سلطنت را سرنگون کند، ولی پس از پیروزی، بسیاری از این الیتها یا حذف شدند یا در ساختار قدرت ادغام و بیاثر گشتند.
در کشورهای جهان سوم، نقش الیتها اغلب دوگانه و پرتنش است. در کشورهایی مانند هند و کرهجنوبی، الیتهای تکنوکرات و تحصیلکرده موفق به هدایت توسعهای پایدار شدند. در حالیکه در کشورهای بسیاری از آفریقا و خاورمیانه، الیتها یا دچار فساد، اقتدارگرایی و جدایی از بدنهٔ جامعه شدند، یا بهدلیل سرکوب و حذف نهادها، نتوانستند نقش تاریخی خود را ایفا کنند. فاصلهٔ اجتماعی و فرهنگی میان الیت و توده در این جوامع، اغلب مانعی جدی برای مشروعیت و تأثیرگذاری آنها بوده است.
یکی از نمونههای مهم و کمتر تحلیلشده در این زمینه، منطقهٔ بلوچستان است؛ سرزمینی با تاریخ، زبان، فرهنگ و تجربهٔ سیاسی خاص خود که میان چند کشور تقسیم شده یا بھتر بگویم اشغال شدہ است و همواره در حاشیهٔ قدرت قرار داشته است. با وجود این موقعیت، الیتهایی در تاریخ بلوچستان ظهور کردهاند که نقشی فراتر از مرزهای محلی ایفا کردهاند. میر چاکر خان رند در گذشتههای دور نمونهٔ بارزی از یک الیت سیاسی بود که توانست پایههای یک کنفدراسیون سیاسی سنتی بلوچ را در سدههای میانه بنیان نهد. او با ایجاد اتحاد میان طوایف بلوچ، نهفقط یک ساختار نظامی-سیاسی منسجم بهوجود آورد، بلکه نام خود را در تاریخ جنوب آسیا ماندگار کرد.
در قرن هجدهم، نوری نصیرخان با گسترش مرزهای بلوچستان و ایجاد نوعی اقتدار بومی، تصویری از حاکمیت محلی را شکل داد که در برابر قدرتهای خارجی ایستادگی داشت. این دو چهره، نمایانگر آنند که چگونه الیتهای سیاسی میتوانند در غیاب نهادهای مدرن، نقش دولتی نیمهمتمرکز را ایفا کنند. در حوزهٔ فرهنگ، گلخان نصیر بهعنوان الیت فکری و شاعر انقلابی، فصل تازهای در هویت فرهنگی بلوچ گشود. او با ترکیب شعر، تاریخنویسی و فعالیت سیاسی، به بازتعریف زبان و هویت بلوچی کمک کرد. سید هاشمی نیز با تدوین دستور زبان بلوچی، برای نخستین بار چهارچوب نوشتاری مدونی ارائه داد که تا امروز مبنای کار بسیاری از نویسندگان است.
در دوران معاصر، الیتهای سیاسی و نظامی مانند نواب اکبر بگتی و نواب خیر بخش مری در بلوچستان شرقی، و همچنین چهرههایی چون امیر دوستمحمدخان، دادشاه، میر کنبر و میر غلامحسین خان برهانزئی در بلوچستان غربی، هدایت جنبشهای مقاومت و آزادیخواهانه را برعهده داشتند. در جریان فتح قلعۀ ناصری ازقاجار توسط نیروهای بلوچ برھبری میر غلامحسین خان برھانزھی نقش فرماندهی و رهبری چنین الیتهایی بهخوبی دیده میشود. در دهههای اخیر نیز، چهرههایی چون دکتر اللهنظر بلوچ، با هدایت جریانهای سیاسی و نظامی، صدای اعتراض مردم بلوچ به حاشیهرفتگی، تبعیض و بیعدالتی را به سطح منطقهای و جهانی رساندهاند.
در کنار اینها، الیتهای فرهنگی مانند مرحوم کمالخان، غلام قادر و عبدالله روانبند نیز با خلق آثار هنری و موسیقایی، حافظهٔ جمعی و احساس هویت مردم را تقویت کردهاند. اشعار عبدالله روانبند هنوز در بسیاری از منازل بلوچها شنیده میشود و بهعنوان بخشی از فرهنگ شفاهی و عاطفی مردم جایگاه دارد. این نوع از الیتهای فرهنگی، اگرچه فاقد قدرت سیاسی مستقیماند، اما نقشی بیبدیل در زنده نگهداشتن زبان، خاطره و ریشههای ملی ملت بلوچ را ایفا میکنند.
آنچه در تجربهٔ بلوچستان مانند بسیاری از نقاط جهان سوم به چشم میآید، نبود نهادهای پایدار برای حمایت و انتقال تجربهٔ الیتهاست. در بیشتر موارد، این چهرهها در شرایط خاص تاریخی ظهور میکنند، اما پس از مدتی، یا سرکوب میشوند یا در ساختارهای ناکارآمد جذب میگردند و از تأثیرگذاری مستقل بازمیمانند. تفاوت الیتهای موفق و ناکام نیز دقیقاً در همین نقطه مشخص میشود: موفقیت زمانی ممکن میشود که الیتها با بدنهٔ جامعه در ارتباط مؤثر باشند، مشروعیت فکری و اخلاقی داشته باشند، در لحظات بحرانی آماده و سازمانیافته عمل کنند و از نهادهای پشتیبان برخوردار باشند. در غیر اینصورت، الیتها یا دچار فروپاشی درونی میشوند، یا در چرخۀ تکراری حذف و فراموشی میافتند.
در جهان غرب، ساختارهای نهادی همچون رسانه، دانشگاه، احزاب و نظام حقوقی مستقل، زمینهساز تداوم و بازتولید الیتها شدهاند. در ایران و بیشتر جوامع خاورمیانهای، الیتها اغلب به فرد وابستهاند، نه ساختار. در بلوچستان نیز، با آنکه الیتهای فراوانی در ساحتهای گوناگون پدید آمدهاند، اما نبود زیرساخت نهادی، تمرکزگرایی، فقر رسانهای، فشار امنیتی و جدایی از بدنهٔ عمومی، باعث شده است بسیاری از این الیتها یا نتوانند اثرگذاری بلندمدت داشته باشند یا در گذر زمان خاموش شوند.
با اینحال، تاریخ بلوچستان نشان میدهد که حتی در شرایط سرکوب و حاشیهنشینی، جامعهٔ بلوچ توانسته از دل خود الیتهایی پدید آورد که حافظ فرهنگ، زبان و مطالبهٔ تاریخی مردمش باشند. اگر نهادهای مستقل، آزادی فرهنگی و برابری فرصتها تقویت شود، این جامعه ظرفیت دارد تا الیتهایی پایدار، متنوع و مردمی پرورش دهد که در مسیر عدالت، توسعه و هویت نقشآفرین باشند. در چنین صورتی، سرنوشت الیتهای بلوچستان، نه همچون خاطرههایی پراکنده در تاریخ، بلکه بهعنوان نیرویی زنده و راهگشا در آیندهٔ منطقه رقم خواهد خورد۰
اکنون که ملت بلوچ و سرزمین بلوچستان در یکی از حساسترین و سرنوشتسازترین مقاطع تاریخی خود قرار گرفتهاند، مسئولیت نخبگان و الیتهای سیاسی، مذهبی و نظامی بلوچ بیش از هر زمان دیگری سنگینتر است. در چنین شرایطی، اتخاذ تاکتیکهای نادرست، فردگرایی، خودمحوری، خودبزرگبینی، و عدم همکاری و همافزایی میان رهبران، میتواند پیامدهایی فاجعهبار برای آیندهٔ بلوچ و بلوچستان بههمراه داشته باشد.
از اینرو، توصیهٔ صادقانه و مسئولانه به تمامی رهبران و الیتهای فعال آن است که با نگاهی فراتر از تعصبات حزبی، گروهی یا شخصی، در این برههٔ حساس با رویکردی ملی، فراجناحی و همگرایانه عمل کنند و منافع جمعی ملت بلوچ را بر هرگونه منفعت فردی یا سیاسی مقدم بدارند. وحدت، همفکری و تمرکز بر اهداف بلندمدت ملی، تنها راه عبور از این پیچ تاریخی و حفظ کرامت و هویت ملت بلوچ است.
در غیر اینصورت، تاریخ نه تنها اشتباهات این رهبران را ثبت خواهد کرد، بلکه قضاوتی سخت و ماندگار در دل حافظهٔ جمعی مردم بلوچ برجای خواهد گذاشت؛ قضاوتی که گذر زمان نیز آن را نخواهد زدود.
———————–
Links:
برنامہ و اساسنامہ حزب بلوچستان راجی تپاکی:
https://t.me/Partybns/1402
صفحہ اینترنتی حزب بلوچستانء راجی تپاکی:
Www.partybns.org
▪️کانال تلگرام حزب بلوچستان راجی تپاکی:
T.me/partybns
▪️اینستاگرام حزب بلوچستان راجی تپاکی:
Instagram.com/partybns.official
صفحہ تلگرام سھاب (سازمان ھماھنگ کنندہ اعتراضات بلوچستان):
https://t.me/SahabBalochistan
صفحہ تلگرام خبرگزاری رصد بلوچستان:
https://t.me/rasadbalochistan
کمپین حقوق بشر بلوچستان – برای عدالت و برابری
https://bhrcampaign.com/
- دلایل ضدیت با سرمایهداری: جهل، تکبر، حسادت - 09/01/2025
- چگونه آب به دنبال صنعت چپاول میشود - 08/30/2025
- نامه سرگشاده ملت بلوچ به دولت، پارلمان و جامعه مدنی بریتانیا - 08/28/2025