بررسی در پرتو حقوق بینالملل و اسناد سازمان ملل
مُهیم بلوچ (سرخوش)
مقدمه
بلوچستان یکی از سرزمینهای کهن آسیای جنوبغربی است که پیش از الحاق اجباری به ایران، پاکستان و افغانستان، ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بومی خود را دارا بود. قرنها خانات کلات بهعنوان حکومت مستقل بر بخشهای وسیعی از بلوچستان حکم میراند.
با اینحال در گفتمان رسمی حکومتهای ایران – بهویژه از دوران پهلوی تاکنون – ادعایی تحت عنوان «بلوچستان ملک مشاع همه ایرانیان» تکرار میشود؛ گویی ملت بلوچ مالکیت انحصاری بر سرزمین خود ندارد و تمامی ملت ایران در آن شریکاند.
این مقاله نشان میدهد که چنین ادعایی هیچ مبنای حقوقی ندارد. بر اساس اصول حقوق بینالملل و اسناد سازمان ملل متحد، بلوچستان سرزمینی اشغالی و در عمل یک «مستعمره داخلی» است که حق مالکیت و حاکمیت آن صرفاً به ملت بلوچ تعلق دارد.
۱. اصل حق تعیین سرنوشت در حقوق بینالملل
۱.۱ منشور ملل متحد
منشور ملل متحد در ماده ۱(۲) یکی از اهداف سازمان ملل را چنین اعلام میکند:
«توسعه روابط دوستانه میان ملل بر اساس احترام به اصل تساوی حقوق و حق تعیین سرنوشت ملل.»
همچنین در ماده ۵۵ بر لزوم رعایت این اصل برای ایجاد شرایط ثبات و رفاه جهانی تأکید شده است.
۱.۲ میثاقهای بینالمللی حقوق بشر
هر دو میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR, 1966) و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR, 1966) در ماده ۱ مشترک خود تأکید میکنند:
«همه ملل حق دارند آزادانه وضعیت سیاسی خود را تعیین کنند و آزادانه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را دنبال نمایند.»
این اصل صراحتاً ادعای «مشاع بودن سرزمین یک ملت میان ملت دیگر» را رد میکند.
۱.۳ قطعنامه ۱۵۱۴ مجمع عمومی سازمان ملل (۱۹۶۰)
«اعلامیه اعطای استقلال به کشورها و ملل مستعمره» تصریح میکند:
«هرگونه سلطه بیگانه، استعمار و استثمار ناقض حقوق بنیادین بشر است و باید فوراً پایان یابد.»
بر این اساس، سلطه تهران بر بلوچستان – با توجه به غارت منابع، تبعیض و سرکوب سیاسی – مصداق روشن استعمار داخلی است.
۲. بلوچستان بهمثابه مستعمره داخلی
۲.۱ غارت منابع طبیعی
مطابق قطعنامه ۱۸۰۳ مجمع عمومی سازمان ملل (۱۹۶۲) تحت عنوان «حاکمیت دائم بر منابع طبیعی»، تنها ملت صاحب سرزمین حق بهرهبرداری از منابع آن را دارد.
با این حال، در بلوچستان:
• طلای این سرزمین استخراج و به شهرهای مرکزی منتقل میشود؛ فرصتهای شغلی در همان مراکز ایجاد میگردد و هیچ سهمی به بلوچستان بازنمیگردد. تنها نتیجه برای مردم بلوچ، تخریب محیط زیست و اکوسیستم سرزمینشان است.
• معادن و شیلات نیز به نفع تهران و اصفهان غارت میشوند، بدون آنکه حتی به استخدام کارگران ساده بلوچ توجه شود.
• آب دریای مکران از چابهار به اصفهان منتقل میگردد، در حالیکه مردم چابهار برای تأمین آب آشامیدنی خود ناچار به استفاده از تانکر هستند. افزون بر آن، پساب و نمک حاصل از شیرینسازی آب به دریا بازگردانده میشود و این امر اکوسیستم ساحلی و حیات بومیان را نابود میکند.
۲.۲ سیاست عقبنگهداشتن
شاخصهای توسعه انسانی (HDI) در بلوچستان پایینترین سطح را در ایران نشان میدهد. نبود زیرساختهای آموزشی، بهداشتی و صنعتی نتیجه سیاست آگاهانه مرکز برای عقبنگهداشتن بلوچستان است.
۲.۳ تبعیض اجتماعی و نژادی
بلوچها در شهرهای مرکزی چون یزد، کرمان و اصفهان با تبعیض سیستماتیک مواجهاند؛ حتی در اجاره مسکن محرومیت دارند. چنین وضعیتی نشان میدهد که بلوچها در ایران نه شریک برابر، بلکه «بیگانه در وطن خویش» محسوب میشوند.
۳. بطلان مفهوم «ملک مشاع»
۳.۱ فقدان مبنای حقوقی
هیچ سند معتبر بینالمللی اصل «مشاع بودن سرزمین یک ملت میان دیگر ملل» را به رسمیت نمیشناسد. این ایده ساخته و پرداخته ناسیونالیسم فارسمحور است که برای توجیه سلطه بر بلوچستان، کردستان، عربستان، گیلان، لرستان، آذربایجان، ترکمنستان و قشقاییستان به کار گرفته میشود.
۳.۲ قیاس متقابل
اگر بلوچستان «ملک مشاع ایرانیان» باشد، به همان قیاس باید تهران و اصفهان نیز ملک مشاع بلوچها باشند؛ حال آنکه هیچ بلوچ چنین ادعایی ندارد. همین تناقض آشکار میسازد که منطق «ملک مشاع» صرفاً ابزاری برای انکار حق ملت بلوچ است.
۳.۳ اصل برابری ملل
قطعنامه ۲۶۲۵ مجمع عمومی سازمان ملل (۱۹۷۰) موسوم به «اعلامیه اصول حقوق بینالملل درباره روابط دوستانه میان دولتها» تصریح میکند که:
«همه ملل از حقوق برابر برخوردارند و هیچ ملتی حق ندارد اراده خود را بر ملت دیگر تحمیل کند.»
جمعبندی و سخن پایانی
بلوچستان سرزمین تاریخی و بومی ملت بلوچ است و مالکیت آن به هیچوجه «مشاع» میان دیگر ملل ایران نیست. بر اساس منشور ملل متحد، میثاقهای بینالمللی و قطعنامههای کلیدی سازمان ملل، تنها ملت بلوچ حق تعیین سرنوشت و بهرهبرداری از منابع سرزمین خود را دارد.
ادعای «بلوچستان ملک مشاع ایرانیان» فاقد مبنای حقوقی است و در عمل بیانگر استعمار داخلی و انکار اصل حق تعیین سرنوشت محسوب میشود. همانگونه که تهران و اصفهان ملک مشاع بلوچها نیستند، بلوچستان نیز ملک مشاع تهرانی و اصفهانی نیست؛ این سرزمین تنها به ملت بلوچ تعلق دارد.
۱۹ اوت ۲۰۲۵
منابع و ارجاعات
1. Charter of the United Nations, 1945, Articles 1(2), 55.
2. International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR), 1966, Article 1.
3. International Covenant on Economic, Social and Cultural Rights (ICESCR), 1966, Article 1.
4. UN General Assembly Resolution 1514 (XV), 1960, Declaration on the Granting of Independence to Colonial Countries and Peoples.
5. UN General Assembly Resolution 1803 (XVII), 1962, Permanent Sovereignty over Natural Resources.
6. UN General Assembly Resolution 2625 (XXV), 1970, Declaration on Principles of International Law concerning Friendly Relations and Co-operation among States.
7. Smith, A. D. (1991). National Identity. University of Nevada Press.
8. Gurr, T. R. (1993). Minorities at Risk: A Global View of Ethnopolitical Conflicts. United States Institute of Peace Press.
9. Hechter, M. (1999). Internal Colonialism: The Celtic Fringe in British National Development. Transaction Publishers.
لینکها
• برنامہ و اساسنامہ حزب بلوچستان راجی تپاکی:
https://t.me/Partybns/1402
• صفحہ اینترنتی حزب بلوچستان راجی تپاکی:
www.partybns.org
• کانال تلگرام حزب بلوچستان راجی تپاکی:
t.me/partybns
• اینستاگرام حزب بلوچستان راجی تپاکی:
instagram.com/partybns.official
• صفحہ تلگرام سھاب (سازمان هماهنگکننده اعتراضات بلوچستان):
https://t.me/SahabBalochistan
• خبرگزاری رصد بلوچستان:
https://t.me/rasadbalochistan
• کمپین حقوق بشر بلوچستان – برای عدالت و برابری:
https://bhrcampaign.com/
- کنترل اسلحه و جنگ علیه مواد مخدر - 08/22/2025
- آیا رفاه بدون دولت ممکن است؟ - 08/19/2025
- بلوچستان و بطلان ادعای «ملک مشاع ایرانیان» - 08/19/2025