کاوه ما و کربلای آنها

‌هادی صوفی زاده
ایرانیان در جایی کە بنفعشان باشد کوردستان و کوردها را در چآرچوب حوزە فرهنگی خود و ایرانی الاصل تعریف میکنند، در جائیکە بنفعشان نباشد آنان را تجزیە طلب، وابستە بە غرب و اسرائیل نسبت میدهند. در جریان تصمیم کوردهای عراق بە برگزاری همە پرسی برای استقلال آنچە کە بە اصطلاح روشنفکران ایرانی علیە کوردستان عراق کردند هیچیک از دشمنان قسم خوردە ملت کورد نکردند. نتیجە آن شد کە خط دهی این دست از روشنفکران مذهبی، حاکمان ایران را جری تر نمود تا بە حاکمیت نیمە مردە ترکیە جان دوبارە بخشند و علیە کوردها تهیج کنند

همزمان با اشغال شهر عفرین از طرف ارتش ترکیە و چتەهای سوری وابستە بە ترکیە، مجسمە کاوە آهنگردر میدان مرکزی آن شهر پایین آوردە شد و بار دیگر ضحاک بر آن شهر سیطرە نمود. سمبلی کە فلات دور ایران را نیز شامل میشد. اصولا مجسمەها بار معنایی خاصی دارند و بیانگر فرهنگ و هویت یک جامعە است. از این منظر مجسمە کاوە عفرین با مجمسەهای رضاشاە، محمد رضاشاە، صدام و حافظ اسد کە شاهد پایین کشیدنشان بودیم و یا مجسمەهایی کە در تهران بە سرقت میرفتند کاملا فرق داشت زیرا هرکدام از آنان نماد دیکتاتورها، خودکامگان و فردپرستی بود اما کاوە عفرین یادمان نوروز، عصر باستان، نماد غلبە بر ظلم و اسطورە تاریخی کە بر گسترە جغرافیایی فراوانی هویت بخشیدەاست و اغلب ایرانیها نیز بە آن می بالند. پایین کشیدن مجسمە کاوە آهنگر دهن کجی هویت ستیزان بە تاریخ چند هزار سالە مردمان یک سرزمین دارد. کاوە ما توسط قوای کشوری کە ملتش با بحران هویت مواجە است و کسب هویت خود را تنها در تهاجم و تخریب فرهنگ دیگر ملل میداند و اساسا سر ستیز با تاریخ و تمدن کهن دارد.
مجسمە کاوە آهنگر در نقطەای از جغرافیای منطقە پتک بر شانە داشت و بنوعی فرهنگ ایرانی را نیز نمایندەگی میکرد کە اگر ایرانیان همچون دوران هخامنشی بە کشورگشایی می پرداختند بازهم قادر بە سیطرە بر آن جغرافیا نبودند. حاکمانی بر ایران حکم میکنند کە آنان هم با هویت و فرهنگ در ستیزند. بر کسی پوشیدە نیست کە طراح اصلی شکست عفرین حاکمان ایران و بعداز سفر حسین باقری بە ترکیە توطئە را اجرایی کردند. تاسف بارتراینکە بسیاری از ایرانیان کە بظاهر کاوە را اسطورە تاریخی خود میدانند با پایین آوردن آن نماد تاریخی ککشان هم نگزید.
ایرانیان در جایی کە بنفعشان باشد کوردستان و کوردها را در چآرچوب حوزە فرهنگی خود و ایرانی الاصل تعریف میکنند، در جائیکە بنفعشان نباشد آنان را تجزیە طلب، وابستە بە غرب و اسرائیل نسبت میدهند. در جریان تصمیم کوردهای عراق بە برگزاری همە پرسی برای استقلال آنچە کە بە اصطلاح روشنفکران ایرانی علیە کوردستان عراق کردند هیچیک از دشمنان قسم خوردە ملت کورد نکردند. نتیجە آن شد کە خط دهی این دست از روشنفکران مذهبی، حاکمان ایران را جری تر نمود تا بە حاکمیت نیمە مردە ترکیە جان دوبارە بخشند و علیە کوردها تهیج کنند.
متعاقبا کرکوک از طرف ایران و عفرین از طرف تورکها اشغال گردید. ایران مدار شیعی را بر مدار فرهگی ترجیح داد تورکها نیز هر گونە تحقیر را برای غلبە بر کوردها. تقبل کردند. البتە تورکها حق داشتند زیرا وجود آنان در گرو نابودی کوردهاست اما کوردها برای ایران بیش از اینکە تهدید باشند فرصت بود.
کوتاە سخن، سیاست غلط منطقەای ایران بر کسی پوشیدە نیست. ورود سعودی عربیا بە صحنە سیاسی عراق، ایران را نشانە گرفتەاست. ایران هرچند مدار فرهنگی ( کوردها ) را مقطعی تضعیف کردە و بقول خودشان مانع تشکیل اسرائیل دیگری در منطقە بودند اما مدار شیعی آنان پایدار نخواهد بود. هنوز زود است بە قضاوت پرداخت اما انتخابات آیندە عراق و عواقب جنگ سوریە سرنوشت سیاستهای منطقەای ایران را رقم خواهد زد و ایرانیان خواهند فهمید کاوە عفرین بهتر بود یا حسین کربلا و زینب دمشق. کاوە ما بلندقامت تر از گذشتە تجلی خواهد یافت اما نسلهای بعدی ایرانیان چوب نابخردی حاکمان فعلیشان را خواهند خورد.