پاسخی به یک غش زیر نقاب حکومت غیرمتمرکز

پاسخی به ادعای حمایت از حکومت غیرمتمرکز یا نیمەمتمرکز

نیروهای موسوم به جریان سوم با بازتوضیح هویت ملی و برساخت اجتماعی و ارتباط دادن آن با انسانهای هموسپیان توجیه می کنند که برساخت و هویت ملی در طول زمان می‌تواند از بین برود لذا هویت ملی و مرزها قابل تغییر هستند. حتی بحث بر سر اعتباری بودن مرزها می‌شود، اینان بیان می کنند که مرزها اعتباری هستند.

اصولا هرگونه گفتمان غیرمتمرکز و نیمە متمرکز غش است، یعنی با هدف فریب و تزویر مطرح میشود ، که هدف آن انحراف از حقیقت و اصالت مساله می باشد.

چنین اظهاراتی در خود فرصت طلبی و ریاکاری نهفته دارد. برای توجیه مثال از انسان مهاجر آورده میشود، گویا انسان که مهاجرت می کند تغییر می یابد و جدایی جغرافیایی باعث تغییر هویت خواهد شد. ما فکر نمی‌کنیم که تغییر در شیوه زندگی به دلیل مهاجرت و زندگی در خارج، لزوماً منجر به تغییر برساخت اجتماعی یا همان هویت ملی شود. برساخت اجتماعی با هویت ملی برابر نیست، حال ما نمی دانیم که شما بر اساس چه منبعی نتیجه گرفتەاید که از برساخت اجتماعی، حقوق شهروندی بیرون خواهد آمد؟

آیا استفاده از تعاریفی همچون برساخت اجتماعی، هدفی به جز تلقین این مسئله نیست که هویت ملی نسبی است؟ یا مرزها اهمیتی ندارند؟

سوال اینجاست که اگر مرزها و منابع و منافع در درون آن قرار گرفته، اعتباری هستند و برای شما اهمیت ندارند به چه دلیل در ١٠٠ سال گذشته این تعداد و جمعیت از کوردها بر سر همین مرزها قتل عام شده اند.

اگر همانطور که اظهار کردەاید، همه چیز ذهنیت و برساخت است و تنها چیزی که واقعیت دارد، ما به عنوان هوموسپیان و کره زمین می‌باشد، پس نقش این همه جنگ، مرز، ماگناکارتا، موسسات و دستاوردهای بشری چه می‌شود ؟ شما چرا پاسپورت دارید؟ اگر مرز مهم نیست، شما حتما با یک ویزا و مجوزی در ینگه دنیا (آمریکا) ساکن هستید. فکر میکنم این ها عینیت و واقعی باشند، حداقل اگر من و شما در یک کشوری اقامتی داریم، با وجود مرز، پاسپورت و پلیس ممکن شده است.

سوال اینجا مطرح می‌شود که اگر در طول ۱۰۰ سال گذشته (دورتر نمیرویم) همه اینها برساخت اجتماعی و با توافق بوده و اعتباری بوده، چرا فقط ما بر سر این مرزها کشتار و قتل عام شده ایم؟ نمی‌دانم امروز چند کولبر کشته شدند. بله همین امروز.

اگر مرزها در ایران برساخت است, پس چرا ما در فقر مطلق, و شما سرگرم و مشغول بهره‌برداری از زیر و روی این سرزمین و مرزهایش و جغرافیای محصور بین این مرزها بودەاید. آیا این اظهارات به این دلیل نیست که ما اکنون می خواهیم مرز خودمان را داشته باشیم. آیا این به این دلیل نیست که با جابجایی مرزها منافع و چپاول ادامه پیدا نخواهد کرد.

شما اعتراف می‌کنید که در طول تاریخ کشورها آمدەاند و از بین رفته اند و ایران یک برساخت بشری است، اگر شما در گفتمان خود صادق هستید پس نباید مخالفتی با ایجاد برساخت جدیدی برای ملیت ها و هویت های استعمارشده ایران داشته باشید. شما تصریح می‌کنید که همه چیز قابل تغییر است. شما که سعی می‌کنید وارد جزئیات نشوید و طفره می روید باید در نظر داشته باشید با چنین منطقی نمی‌توان ملت های بیدار شده از استعمار را از کسب حقوق و آزادی خود باز داشت.

این حاکمیت غیرمتمرکزی که شما وعده می‌دهید بسیار گنگ و مبهم است و غش ایرانی در آن دیده می شود. حاکمیت غیر متمرکز در دنیا مشخص و تعریف استاندارد دارد؛

١- خودمختاری ٢- فدرالیسم و ٣- کنفدرالیسم،

هیچکدام از اینها حقوق کوردستان را برآورده نمی کند.

این مبهم گویی، برخلاف ادعای متن باز (open source) میباشد، هرچند بعید میدانم بدرستی استراتژی متن باز برای شما توضیح داده شده باشد (maybe it was lost in translation).

در سخنانی حتی منکر اصلیت انتخابات می شوید. این وحشتناک است که شما حتی مشروعیت و اصالت انتخابات به عنوان یک روش و دستاورد بشریت را زیر سوال میبرید. شما مشروعیت انتخابات را زیر سوال برده و آنرا حتی تا یک دستکرد و برساخت قرن بیست و یکمی تنزل می‌دهید، مگر سنای روم ، و دموکراسی آتنی با مهره تاس نمایندگان خود را برمی‌گزیدند؟ هرچند ما میدانیم که ایران پادشاهی، برای سه قرن با دموکراسی یونان جنگیدند.
ما و پدران ما در تاریخ ایران انتخابات سالم به یاد ندارند، اما این دلیل نمی‌شود که در دنیا انتخابات سالم وجود ندارد.

میدانید چرا تاریخ کشوری به نام ایران انتخابات سالم به یاد ندارد ؟

دلیلش اینست که همواره طراحی سازمان، حکومت و ثروت با ریاکاری و جنایت در دست یک قوم (فارس) بوده و چون قوم غالب همواره در اقلیت عددی بودەاند ، لذا همواره باید در انتخابات (اگر انتخاباتی موجود بودە است) تقلب کنند که نتیجه منعکس کننده رای اکثریت (غیرفارس) نباشد. ایرانیان آبروی صندوق رای، انتخابات، قانون، عدالت و آزادی را بردەاند. بی دلیل نیست که ایرانی به هیچ چیز ایمان ندارد. می‌دانید شما چرا امروز موضع عوض کرده‌اید؟ زیرا ملت‌های تحت استعمار ایران با انتخابات می‌توانند سرنوشت خود را تغییر بدهند. شما کل مفهوم انتخابات را زیر سوال بردەاید ،چون هیتلر با انتخابات رهبر شده است! مثال آوردن از هیتلر و حماس، نام بردن از استثنا است. استثنا قاعده را تغییر نمی دهد. سفسطه بس است.

تمامی رهبران و جابجایی های مناصب و مسئولیتهای کنونی جهان به چه صورت است؟ مگر بجز رأی‌گیری و انتخابات، روش دیگری هست؟ این سخنان اگر به زبان انگلیسی بیان شود، مسلما دارای تبعات آکادمیک و اعتباری خواهد بود و حتی ممکن است به خلع مدرک تحصیلی شما توسط دانشگاه آمریکایی منجر شود.

ایران هیچگاه در هیچ زمانی جلوتر از قافله بشری نبوده است. ظهور ابن سینا، بیرونی، خوارزمی به سبب مناعت طبع و بزرگواری خلفای عرب در شیوه حکمرانی بوده است. حکومت ایرانی/پارسی در تاریخ فقط استبداد بوده است (به کاتوزیان، دوستدار، آبراهیمیان رجوع کنید). هخامنشیان یک سیستم استبدادی و پادشاهی داشتند که با دموکراسی یونان بیشتر از ۳۰۰ سال جنگیدند. اینرا تاریخ مدون و مکتوب جهان می‌گوید.

شما که از خانم گلشیفته فراهانی نقل قول می‌کنید که بدن زن همانند سرزمین اشغال شده است باید قبول کنید که کوردستان هم اشغال شده است. اگر بدن زنان ایران اشغال شده است، خاک کوردستان همان بدن کوردها است. بنابراین شما که خواستار آزادی بدن زنان ایرانی هستید، نباید مخالفتی با آزادی بدن کوردستان هم داشته باشید.

شما وقتی ادعا می‌کنید کمتر از ده سال به پای کشورهای صنعتی خواهیم رسید ما را به یاد وعدەهای آقای خمینی و مجانی فروشی ایشان می‌اندازد. کوردستان برساخت اجتماعی/جغرافیایی خود را تشکیل خواهد داد و با منابع زیرزمینی و روزمینی خود بسیار مشابه به بحرین و امارات متحده خواهد شد. اگر ایران رسم همسایگی بقاعده، قانونمند و مناسبی از خود نشان دهد، در آینده می‌توان در قالب یک اتحادیه همچون اروپا با هم مبادلات اقتصادی و مرزی داشت.

پیوند به کلیپ جریان سوم

https://www.facebook.com/mehdi.jalali/videos/10160837865340133/

https://www.youtube.com/watch?v=2ONxrQ2vPio

Website | + posts