فقر ناشی از نبود تخصّص است یا نبود حقوق ؟

ویلیام ایسترلی

رویکرد مرسوم به توسعه‌ی اقتصادی برای ثروتمند کردن کشورهای فقیر، مبتنی بر یک توهّم تکنوکراتیک است: این باور که فقر یک مشکل کاملاً فنّی و تکنولوژیک است که می‌تواند با راه‌حل‌های فنّی مانند کود، آنتی‌بیوتیک یا مکمّل‌های غذایی برطرف شود. رویکرد تکنوکراتیک علّت واقعی فقر، یعنی قدرت لگام‌گسیخته‌ی دولت در برابر افراد فقیر و بدون حقوق را نادیده می‌گیرد.

کارشناسان فنّی ناخواسته با این توهّم تکنوکراتیک، به دولت، به‌عنوان نهادی که راه‌حل‌های فنّی را اجرا می‌کند، اختیارات و مشروعیّت جدیدی اعطا می‌کنند. اقتصاددانانی که از رویکرد تکنوکراتیک حمایت می‌کنند، به ساده‌لوحی وحشتناکی درباره‌ی قدرت دچارند؛ اینکه با کاهش یا حتّی حذف محدودیّت‌های قدرت، دولت به میل خود خیرخواه باقی خواهد ماند.

   آنچه قبلاً حقّ الهی پادشاهان نامیده می‌شد در زمان ما به حقّ توسعه‌ی دیکتاتورها تبدیل شده است. دیدگاه مسلّم در باب توسعه، دیدگاه مستبدّان خوش‌نیّت است که کارشناسان فنّی توصیه می‌کنند، و ما آن را توسعه‌ی اقتدارگرا یا آمرانه می‌نامیم. واژه‌ی تکنوکراسی (مترادف توسعه‌ی اقتدارگرا) خود یک مفهوم ابداعی در اوایل سده‌ی بیستم است؛ به‌معنای «حکمرانی متخصّصان.»

   تراژدی اخلاقی توسعه‌ی امروز، تردستی و شعبده‌ای است که توجّه را به راه‌حل‌های فنّی معطوف می‌کند و در عین حال بر نقض حقوق افراد سرپوش می‌گذارد. حقوق فقرا به خودی خود اهداف اخلاقی هستند. رویکرد اخلاقی خنثی به افراد فقیر وجود ندارد. هر رویکرد توسعه‌گرایانه یا به حقوق فقرا احترام می‌گذارد یا آن‌ها را زیر پا می‌نهد. توسعه‌ی اقتدارگرایانه نیز یک تراژدی عملی است.

   تاریخ و تجربه‌ی مدرن نشان می‌دهد که افرادِ آزادِ دارای حقوق سیاسی و اقتصادی -که آن را توسعه‌ی آزاد می‌نامیم- نظام حلّ مشکلات بسیار موفّقی را برقرار می‌کنند. توسعه‌ی آزاد به ما این حق را می‌دهد که یکی از هزاران مشکل‌گشای خودجوش را انتخاب کنیم و به کسانی‌که مشکلات ما را حل می‌کنند پاداش دهیم.

   توسعه‌ی آزاد به چرخ معیوب پرسروصدا اجازه می‌دهد تا برای رفع مشکل  روغن پیدا کند، در حالی‌که توسعه‌ی اقتدارگرایانه چرخ معیوب را ساکت می‌کند؛ احتمالاً با حمله‌ی پلیس و مجازات زندان.

   توهّم تکنوکراتیک این است که فقر ناشی از کمبود تخصّص است، در حالی‌که فقر واقعاً به کمبود حق مربوط می‌شود. تأکید بر مسئله‌ی تخصّص و کارشناسی مشکل حقوق را بدتر می‌کند. مشکلات فنّی و تکنولوژیک فقرا، نشانه‌ی فقر است، نه دلیل آن. علّت فقر فقدان حقوق سیاسی و اقتصادی، نبود یک نظام سیاسی و اقتصادی آزاد است که راه‌حل‌های فنّی برای مشکلات فقرا پیدا کند. مستبدّی که کارشناسان انتظار دارند راه‌حل‌های فنّی را اجرا و مشکلات فنّی را برطرف کند، خود بزرگترین مشکل است.

   یکی از مفاهیم رایج در میان توسعه‌گرایان مفهوم «دیکتاتور خیرخواه» است. بر اساس این مفهوم، رهبر ممکن است قدرت و اختیارات نامحدودی داشته باشد، ولی نیّت او در زمینه‌ی استفاده از قدرت، نیّت خیر فرض می‌شود. او فقط به مشاوره‌ی متخصّصان نیاز دارد تا کارهای خوب انجام دهد.

   حمایت از رویکرد توسعه‌ی اقتدارگرایانه گاهی آشکار نیست، بلکه در لفافه است؛ اغلب با لباس نوع‌دوستی جلوه می‌کند تا خودخواهی.

● استبداد متخصصان، ویلیام ایسترلی