دو مرد، جبرئیل فرشته و صلاحالدین چمچا، از آسمان در حال سقوط هستند. پرواز ایر ایندیای آنها در ارتفاع ۲۹۰۰۰ پایی منفجر شده و قربانی یک بمب تروریستی شدهاند. در حالی که به سمت کانال مانش سقوط میکنند، در لحظهای که هم وحشتناک و هم پوچ است، آواز میخوانند، بحث میکنند و به زندگی چنگ میزنند.
به طرز معجزهآسایی، آنها زنده میمانند. اما سقوط آنها را تغییر داده است. جبرئیل، بزرگترین ستاره فیلمهای حماسی مذهبی هند، شروع به دیدن رویاهایی میکند که در آنها فرشته مقرب جبرئیل است و در شهری بیابانی به نام جاهلیه وحی دریافت میکند. صلاحالدین، یک انگلیسیدوست سختگیر که زندگی خود را صرف تلاش برای بریتانیاییتر شدن از بریتانیاییها کرده است، از نظر فیزیکی به شیطانی عجیب و غریب با شاخ بز تبدیل میشود.
طبق رمان باشکوه و جنجالی سلمان رشدی، این آغاز یک کاوش گسترده و رئالیستی جادویی از هویت، ایمان و هرج و مرج دگرگونی است. سقوط از آسمان استعارهای برای تجربه مهاجرت است – گسستی خشونتآمیز از گذشته، و به دنبال آن تولدی دوباره و دردناک و معجزهآسا به چیزی جدید و غیرمنتظره.
این کتاب در دو سطح موازی عمل میکند. در دنیای “واقعی” لندن دهه ۱۹۸۰، اهریمنسازی صلاحالدین نشان میدهد که چگونه مهاجران اغلب توسط جامعهای متخاصم به طرز وحشتناکی کلیشه میشوند. با این حال، از این شکل اهریمنی، او قدرتی عجیب و انتقامجویانه مییابد. در همین حال، جبرئیل گرفتار رؤیاهای الهی خود است و سلامت عقلش در حالی که با نقش آسمانی خود دست و پنجه نرم میکند، فرو میریزد.
سطح دوم در رویاهای جبرئیل وجود دارد. در اینجا، رشدی تولد یک دین توحیدی بزرگ را در شهر جاهلیه، شهری که بر روی شن ساخته شده است، دوباره تصور میکند. در یک سکانس محوری و عمیقاً بحثبرانگیز، پیامبر ماهوند (نامی تاریخی برای حضرت محمد) وحیهایی از جانب خدا دریافت میکند، اما لحظهای، که وسوسهی فرصت صلح او را فرا گرفته بود، سه الههی بتپرست را نیز به عنوان واسطههای الهی – به اصطلاح “آیات شیطانی” – میپذیرد. او بعداً آنها را به عنوان حیلهی شیطان انکار میکند، اما شک و تردید در او کاشته میشود.
ایدهی اصلی کتاب این است که هیچ چیز خالص نیست. نه خوبی، نه بدی، نه ایمان، نه هویت. این کتاب استدلال میکند که همه اشکال باور – و کفر – با وسوسه و شک آزمایش میشوند. این کتاب نشان میدهد که خود وحی یک دیکته الهی استریل نیست، بلکه یک فرآیند انسانی آشفته است که از فیلتر نیازها و فشارهای زمان خود عبور کرده است. خود عنوان کتاب نیز به ایدهی فساد، سازش و جایزالخطا بودن انسان در قلب حتی مقدسترین داستانها اشاره دارد.
قدرت این رمان، جاهطلبی نفسگیر و تجلیل از آمیزش است. این یک نامه عاشقانه به خودِ دورگه است، کسی که از فرهنگها، باورها و تناقضهای متعدد ساخته شده است. این داستانی است درباره داستانهایی که برای یافتن معنا تعریف میکنیم، و واکنشهای عمیق و اغلب خشونتآمیزی که هنگام زیر سوال رفتن آن داستانهای مقدس رخ میدهد.
این اثری چالشبرانگیز، درخشان و پرآشوب است که به ما یادآوری میکند فرشتگان و شیاطین فقط در بهشت و جهنم نیستند، بلکه در درون ما متولد میشوند، به خصوص زمانی که از یقینهای قدیمی خود جدا میشویم و مجبور میشویم فریاد زنان و آوازخوانان به سوی سرزمینی جدید و نامطمئن سقوط کنیم.
- حسین فهمیده دروغی بزرگ - 11/10/2025
- آیات شیطانی چه میگوید؟ - 11/05/2025
- استعمار و غارت منابع آب کوردستان - 11/02/2025
