همه چیز از کلمات،از مفاهیم و از واژه ها آغاز میشود. واژه ها آغازگر شکستها و پیروزیها هستند و برای پیشبرد اهداف و قبل از هر تغییر و تحولی ابتدا کلمات با مفاهیم مثبت یا منفی اذهان را آماده و منعطف میکنند.بعنوان مثال از بدیهیات است که نوع رفتار و گفتارمان با بچه ها مثبت باید باشد تا در شکل گیری شخصیت آنان اثر منفی نداشته باشد،مثلا اگر خانواده و نزدیکان کودکی را با کلمات بیعرضه و بیعقل خطاب کنند باعث آسیب دیدن اعتماد بنفس و روان کودک و سرانجام آثار منفی آن در آینده و جامعه خواهد بود…..
کوردستان و ملت کورد بخصوص بعد از استقرار حکومت نوین مرکزی از جزئی ترین مسایل روزمره تا کلان ترین آن بصورت محسوس و نامحسوس، بوسیله خودی و غیرخودی وبصورت برنامه ریزی شده و موذیانه قرار دارد.نکته مهم و جالب اینست که بیشتر آن توسط خود مردم کرد انجام میشود.لازم به اشاره است که از نظر تخریبی و ضد تخریبی واژه همانند بمب عمل میکند و گاهی ممکن است از یک لحظه تا یک و شاید چند قرن را شامل شود.این واژه ها اگر صریح و روشن باشند امکان دفاع و مقابله امکانپذیر است،همه بیاد داریم که در زمان بعد از جنگ با واژه ای روبرو شدیم تحت عنوان “کردها سر میبرند” با اینکه این واژه صریح و روشن و از روی عداوت و برنامه ریزی شده بود اما چندین دهه با ازدیاد دانشجویان و نوعی آشنایی وتعامل مردم ایران با کوردها این واژه کثیف عقب رانده شد،ماجزء معدود ملتها هستیم که به دشمنانمان هم احترام میگذاریم و قطعا پنداری غلط بود اما همه دیدیم چه آثار منفی و طرز فکر و تصورهای عجیبی را نسبت بما پدید آورده بود.(البته این واژه شامل منظور ما نمیشودچون صریح است و منظور ما واژه هایی است که آثار مخرب آن پنهان و نامحسوس است) پس بدانید واژه هایی که روزمره،یا در رسانه ها و گفتمانها و نوشتارها بکار میبریم باید خردمندانه و در راستای تعالی فرهنگی ملت کورد باشد نه برعکس آن.
کلمات و مفاهیم آنقدر موثر هستند که اعمال انسان بر اساس آنها شکل میگیرد و بعنوان مثال هرگروهی میتواند بر اساس منافعش از واژه ها بهره ببرد و کشتار انسانها را با واژه جهاد،غارت وچپاول را غنیمت،و یا دروغ را با یک واژه تقیه به ارزشمنترین اعمال انسانی تبدیل و موجه نماید،یعنی با یک واژه از فرش تا عرش و بالعکس.ما کوردها به کلمات و واژه ها بسیار بی توجه هستیم،برای هر کدام از ما احتمالا پیش آمده که در جایی طلب قاشق یا چنگال برای غذا کرده باشیم و طرف مقابلمان بدون غرض خاصی گفته باشه تهرانی بازی در نیار کوردی خورش کن یا کرد را چه به این سوسول بازیا..ببینید این کلام هیچگونه غرضی در آن نیست و بزبان شوخی هم بیان میشود اما همین در طی زمان و شاید چند نسل باعث شکل گیری باوری منفی برای جامعه کردستان و جوانان میشود و برتری طرف مقابل در اذهان بعنوان یک باور پذیرفتی میکند.یا مثالی دیگر:همه ما دیدیم و میدانیم که نزدیک صدسال است بزرگان و شعرا و ادبا و هنرمندها و حتی سیاسیون ما الفاظی از قبیل کوردی هه ژار،چه وساوه،مظلوم،فقیر را برای تعریف و بیان این ملت بکار میبرند،این کلمات و مفاهیم خوشایند دشمنان ماست بر زبان خود ما،وقتی نزدیک صد سال به یک ملت و فرزندان ملتی چه وساوه و هه ژار و….بگویی آنهم به ملتی یاغی و سرکش در طول تاریخ، قطعا سرکشی و روح عصیان و دلاوری این ملت با سرعتی آرام و نامحسوس آسیب خواهد دید(توجه به مثال بچه ونیز توجه داشته باشید مثلا ترکها هیچوقت این کلمات را برای خود بکار نمیبرند و بجز گرگ بودن را نمیپسندند).جدیدا اگر متوجه شده باشید در رسانه های دوست و دشمن زیاد بمقوله کولبر میپردازند،بله وقتی اصطلاحی خوشایند غیرخودیها باشند در آن بسیار میدمند تا در اذهان حک شود،چندین سال دیگر خواهید دید که کولبر را بخشی جدایی ناپذیر از کرد خواهند کرد(قصد بی احترامی به برادرانی که بدلیل فقر و اقتصاد اینکار را میکنن نیست و در واقع آنها درین معادله نیستند).پرداختن به واژه ها و مفاهیمی که برای ما آسیب است آنقدر گسترده و زیاد است که باید چندین جلد کتاب در باب آن نوشت.واژه ها را باید هوشمندانه مدیریت کنیم و با ترازوی روح و غرور این ملت آنرا بسنجیم. اگر یادتان باشد در زمان آغاز جنگ عفرین ترکیه اسم عملبات را زیتون گذاشت،زیتون چیه؟زیتون نماد عفرین است،یعنی در واقع ترکیه با یک واژه و کلمه ادعای مالکیت عفرین را کرد وبعد از آن سربازان ترک میگفتند شما را(کردها) ازونجا بیرون میکنیم و جای مالک و اشغالگر عوض شد..حالا برویم جبهه خودمان،اسم عملیات راوه گورگ یا شکار گرگها،گرگ چیه؟گرگ نمادیست که ترکها آن را نمادی برای خود و هویت گونه است برایشان،حالا شماب گویید از زمان خلقت آدم آیا دیدی کسی گرگ شکار کنه یا این فقط گرگها هستندکه شکار میکنند؟گرگ نهایت شجاعت و دلاوریه و اگر به یک انسان ناتوان هم چند بار گرگ بگی بر توانایی او اثر مثبت خواهد گذاشت.خواستم بدانید که بجز بی توجهی دربرابر مفاهیم، برنامه ای هم نداریم که از آن دفاع و یا بهره مند شویم…
شاید دقت نکرده باشید، در زمان حمله داعش به اربیل ظاهرا اوضاع بگونه ای پیش رفته بود که ایران کمک نظامی یا مشاوره ای کرده بود که اربیل سقوط نکنه،بعد ازین جریان بطرز بسیار وسیعی در بوق و کرنا شد که اگر ایران نبود اربیل سقوط کرده بود و بعد از آن هم در موضوع رفراندوم برای بارزانی مثل نقل و نبات کلمه خائن بکار رفت و….دیگران اینگونه از مفاهیم استفاده میکنند و در حال حاضر بارزانیها در ایران تا اسمشون میاد میگن خائنین وهمانها که خیانت کردن به ایران، همین بارزانیها در دوران جنگ بر علیه صدام دوش به دوش سپاه میجنگیدند و کشته میدادند و هزار جور رنج و زحمت متحمل شدن یعنی از نظر مقایسه ای چیزی شاید پانصد برابر کمک مشاوره ای ایران برای اربیل،اما در حال حاضر جای بدهکار و طلبکار عوض شده،میدانید چرا؟چون برای مفاهیم ارجی قائل نیستیم،شاید بیانش خوشایند اکنون نباشد ولی ایرادی نداشت در همان زمان جنگ ببعد بارها در رسانه ها یا گفتمانها این طلبکاری را با مفهومی همچون بارزانی(کوردستان ) سپر ایران در برابر صدام و یا بارزانی(کوردستان) دیوارچین ایران این طلبکاری را برای همیشه تثبیت و پررنگ نشان دهیم تا برای یک مشاوره تلفنی یا بیست قبضه کلاشینکف سریعا طلبکار کل ملت کورد نشوند. میبینید که مفاهیم بسیار نیرومندند هم در تخریب و هم در ضد تخریب.
واژه ها اینطور عمل میکنند و از لشکریان نظامی هم تاثیرات بیشتری دارند.فکر میکنید دولت ایرانی چه جوری تثبیت شد، با واژه ها و مفاهیمی که پوپ و استروناخ و اشمیت و هرتسفلد و….ساختند.بعد از آن ذهنها آماده و منعطف و ایران شد دولت و امپراطوری ٢٥٠٠ ساله که همه به آن فخر میکنند و اینقد این واژه ها و مفاهیم شیرین و همانند روءیا شیرین است که اگر کسی اندکی هم بدیده تردید بنگرد باعث آشفتگی این خواب شیرین میشود و نتیجه آن اعتراض و هجمه و حمله بر تردید کننده.ما ملت کرد میبایست هوشمندانه مفاهیم را مدیریت کنیم نه اینکه گاهی از روی حتی دلسوزی بر پیکر این ملت ضربه بزنیم،طی سالهای اخیر چیز نادرستی باب شده است که بیشتر رسانه های کوردی روزانه به آن دامن میزنند و آن اینست که فلانی کورد است و فلانی کورد است،یعنی چی مثلا رضا قوچان نژاد و جهانبخش وصدها مورد دیگر(با احترام به ایشان) کورد است،ایشان هیچ آشنایی به کوردی ندارند بفرض هم داشته باشند،اگر خودشان ببینند نمیگن ملتی ٥٠ میلیونی برا اثبات خودشان دست بدامن ما شدند،لطفا و خاضعانه از همه رسانه ها تقاضا میکنم که به روح این ملت آسیب نزنند، دیدید که ده سال دم به دقیقه گفتید تاتلیس کورد است و دیدید در عفرین چه شد،اگه به کورد بودن است که عصمت اینونو از همه ما کوردتر بود که،صد در صد جاشها هم کورد هستند….از نظر شناخت روانی اینها از ضعف ناشی میشود اگر قرار بر افتخار کردن است بقول شوپنهاور کسی که در خود کیفیتی برای افتخار نمیابد به افتخار دیگران متوسل میشود و خود را به کل متوسل میکند که خود جزئی از آنست.نمیشه که از فردا همه بشینیم تخمه بشکنیم و همه ش افتخار کنیم که فلانی کورد است،برایتان ثابت میکنم در همین جا هم درست و صحیح عمل نکردیم.چگونه؟ببینید بگواهی تاریخ و به احتمال زیاد بابک خرمدین کورد بوده است و ما بارها و بارها از رسانه ها و نوشتارها دیدیم که بابک کورد بوده و ما فرزندان بابکیم و….،(دقت کنید که بابک خرمدین نوعی تاریخ و هویت مبارزه است و قطعا هویتش برای ما ارزشمند است)اما ترکها زرنگتر از ما عمل کردند،جدیدا چندسالیست که در روز کشته شدن بابک خرمدین همه بر سر مکان و قلعه بابک جمع میشوند و مراسم دارند،یعنی چی؟یعنی همچنانکه قهوه کورد شد قهوه ترک، بابک خرمدین هم بحساب آنان واریز شده و چند سال دیگر خود ما هم و دنیا هم آنرا خواهند پذیرفت.
باور کنید هیچ چیزی عادی و اتفاقی نیس و از پیش اندیشیده شده است،در چند سال اخیر اتفاقی در مفاهیم در حال افتادن است که مطمئنم بارها دیدید و شنیدید ولی حیله پنهان آنرا دقت نکردید،ببینید چند سالیست رسانه های داخل و حتی خارج در تقسیم بندی ملتها و بقول خودشان اقوام میگویند ترکها،کردها،فارسها،ترکمنها،عربها،کرمانجها،لرها،بلوچها و…و این تقسیم بندی را در همه چیز بکار میبرند از ترانه تا مباحث سیاسی وغیره،حالا بعدها چه نتیجه ای خواهد داشت؟برای سالها بعد همچنانکه در حال حاضر لکها و لرها خود را بعنوان هویتی مستقل میشناسند همین اتفاق هم برای کرمانجها خواهد افتاد و در آینده نه چندان دور به یک کرمانج بگویی تو کورد هستی جبهه میگیرد و خود را هویتی مستقل خواهد دانست،میبینید کاری را که با سالها جنگ و لشکرکشی بدست نخواهد آمد با فریب و حیله واژه ها و مفاهیم براحتی به آن خواهند رسید،آنهم برای کرمانجها که هسته های کوردی و از اصیلترین کوردها میباشند.
مواجهه با مفاهیم و واژه ها در عین سادگی بسیار پیچیده است.تا حالا به نامگذاری استانها دقت کردید، استان فارس،یعنی چی؟یعنی فارس از یزد و سمنان و کاشان و یزد و ری و…فارس ترن؟پس چرا فارس؟ قسمت اعظمی از آنجا که لرها و قشقایها هستند،اصلا اونجا جاییست که فارسها چندان نقش تاریخی در آن نداشته اند،همین یک واژه بسیار هوشمندانه وفریبکارانه امتیازات بیشماری دارد که با پنجاه سال جنگ و لشکرکشی هم بدست نمیامد،مثلا دارای هویتهای تاریخی وسیاسی و آثار پادشاهان بسیاری است که یکجا سند به نام فارس زده شده و هویت تاریخی فارسها تثبیت میشود،با همین واژه 4حرفی پیوستگی سرزمینی لرها قطع میشود،باهمین واژه اگر روزی حکومت مرکزی بشدت ضعیف شود کدام قوم و ملت مدعی اونجا میشود؟لر کرد ترک عرب؟هیچکدام،چون اونجا بهرحال فارس است واستان فارس است و این کاملا روشن است.بروید تمام نقشه های تاریخی و قدیمی را نگاه کنید انوقت میفهمید چقدر آسان و البته هوشمندانه اونجا را به نام فارس سند زده اند.اسامی استانهای کردستان، کرمانشاه، ایلام و آذربایجان هم اگر چه پیوستگی سرزمینی را قطع نکرده اما پیوستگی ملت کرد را نشانه رفته که باید هوشمندانه با آن برخورد کرد،میبینید که واژه و مفاهیم چه اندازه هم فرصت و هم تهدیداست،باتاسف فراوان روشنفکران کورد بجای پرداختن به ریشه فرصتها،تهدیدها،ضعف ها و قدرتهای جامعه کوردی بصورت پیوسته و شبانه روزی به سوسیالیسم،سوسیال دمکرات،دمکراسی،سکولار دمکرات،مارکسیسم پلورالیسم و…..میپردازند و شبانه روزی تاویل و تفسیر میکنند،برادر،دیگه تو از مارکس و انگلس و لاک که بهتر تفسیر نمیکنی دست بردار ازین در وطن خویش غریب.میخوای سکولار دمکرات برای ما بیاری؟شما تاریخ کردستان را از آدم بوالبشر تا الان بیار ببینیم ما کوردها کجای تاریخ دیگران را بخاطر عقایدشان دار زدیم و کشتار کردیم…اگر جز این است پس چرا کوردها هم شیعه ن هم سنی هم یارسان هم یهودی هم آسوری هم مسیحی و هزار عقیده دیگر…چرا خودتان و ما را در دامهای ساختگی میندازید…متاسفانه ما خشتهای اول را نادیده میگیریم و میرویم سراغ ساخت بنا،بیایید برای ما بگویید چرا بصورت عمیق و تحلیلی ضعفها و ناملایماتمان را کنکاش نکردیم؟تا حالا کدامیک از شما بررسیها و تحلیلهای دقیق کرده و از خودش پرسیده که داستان چیه ما اینهمه با غربیها خوبیم بجای آتش زدن پرچمشان، آنرا بر دست بلند میکنیم،بجای مرگ بر آمریکا با آنها دوستیم خدمت میکنیم و برایشان صدها کشته هم میدیم، که دیگران در خاورمیانه حتی برعکس هم عمل میکنند ولی باز غربیها و نظم نوین جهانی از ما نگرانند برای تشکیل دولت؟ کدامیک از شماها آمدید و تحلیل کردید که سایکس و پیکو با آنکه هر عشیره و طائفه ای را کشور کردند پس چرا ما که از مدیترانه تا ایلام بودیم را ندیدند، آیا از قیافه ما بدشون میامد؟ کدامیک آمدید و دقیق کنکاش کردید که در سده اخیر دونفر از ما (قاضی محمد و قاسملو) به تشکیل دولت بسیار نزدیک بودند چرا نشد؟ و موارد بسیار دیگر.
جواب یک کلمه است شناخت و شناخت. شناخت خشت اول هر مبارزه ایست که ما به آن اهمیت نمیدهیم،برای اهمیت شناخت مثالی میزنم تا منظور دقیق اینجانب را متوجه بشوید. در اوایل قرن اخیر امپراطوری قدرتمند و عظیم بریتانیا که آفتاب در قلمروش بدلیل گستره وسیع غروب نمیکرد، برای نفوذ کردن در بختیاریها (در راستای نفت و اهداف استعماری) با آنکه هزاران بار قدرتش را داشت که با قوه قهریه و زور به اهدافش برسد اما برای آنکه خشت اول(شناخت)دقیق باشد، دهها سال قبلترش افرادی را به مناطق بختیاری فرستاد که با آنها زندگی کنند سلایق و عواطف و خواسته ها و تعصباتشان را بشناسند و در یک کلام آنقدر کامل آنها را بشناسندکه مانند آنها بیندیشند تا راهکار و سیاستی صحیح را بکارببرند و در نهایت با کمک نیروی کار و نظامی همین بختیاریها بدون صرف هزینه آنچنان کم و بیش به اهدافشان میرسیدند..ما باید همانند مقابلمان فکر کنیم و بیندیشیم تا منتج به راهکار و سیاستی صحیح بشود، اگر نمیدانید آگاه باشید که همین برنامه برای خود ما پیاده میشود و برای همین مفهومی ایجاد شده که “کردها اصیلترین ایرانی ها هستند” اگر اصیلترین ایرانیها کردها هستند پس برای چه تمدن ٢٥٠٠ ساله ٢٧٠٠ ساله نیست؟ اصیلترین ایرانی جایزه معتبر فیلدز را برد پس اینهمه عقده و کینه چی بود آنهم برای اصیلترین ایرانی؟ این مبحث کردها اصیلترین ایرانی ها هستند بفرض پذیرفتنش در قدم اول تقریبا تاریخ ده و یا شاید دهها هزارساله این ملت به دو سه هزار تقلیل میابد.(بدلیل اهمیت و گستره بررسی این مبحث در نوشتاری جداگانه به آن پرداخته خواهد شد و نیز مفاهیم مهم دیگری هستند که بدلیل اهمیت و نقش زیاد سعی کردم به آن نپردازم و هر کدام را با تفصیل در نوشتاری جداگانه بیاورم، مفاهیم بسیار مهمی همچون تجزیه طلب – ایران فرهنگی- واژه مقاومت یا به رخودان و..).
در خصوص عدم موفقیت و آسیب پذیربودن در برابر مفاهیم به نکته جالبی رسیدم و آن این بود که جدا از بی توجهی و اهمیت ندادن به این مقوله،یکی از دلایلی که ما از نظر مفاهیم آسیب پذیر هستیم حزبی بودن اکثریت رسانه ها و کسانیست که بنوعی خود را مثلا روشنفکرها و رهبران ما میدانند و همین امر باعث میشود که بجای اولویت قرار دادن کردستان، موسسه!! و حزب خود را اولی بدانند،بعنوان مثال در فاجعه کرکوک که براستی تا ابد از یاد این ملت نخواهد رفت بعد از روی دادن اون اتفاق و اون شکست عظیم که همه میدانیم و نیازی به گفتن نداره دو تا موضوع هزاران بار در همه رسانه ها خطاب به ملت کرد جهت مثلا برداشتن این بار از دوش خود بیان شد،آن دوتا چی بود، یکیش این بود که اگه فلان بال(شاخه)خیانت نمیکرد اینچنین نمیشد و دوم اینکه ایران و مثلا فلان سردار دخالت کرد که باعث شد کرکوک اینجور شد،ببینید شکست بهر دلیل اتفاق افتاد و زمان هم بعقب نخواهد رفت اما اما اما این به اصطلاح رهبران و بزرگان، این شکست را سیال کردند،واضح است که در جنگها محتمل است که همیشه گروهی خیانت کنند پس اون بیش از صد هزار پیشمرگ باقیمانده چی؟(در نظر داشته باشید که داعش با یکی دو هزار جنگجو در موصل سالها با آمریکا و ناتو و چندین ارتش جنگید که در نهایت با تلفات فراوان و زمان و هزینه بسیار توانستند آنها را بیرون کنند)یعنی هر جا تعدادی و گروهی خیانت کردند یا همراهی نکردند ما باید شکست خورده باشیم و یا در زمانهای آینده احتمال دارد ما جنگهای بسیاری داشته باشیم و همیشه نیروی مقابل ما بجای یک سردار صدها سردار هم قطعا خواهند داشت،پس این ملت باید چه کنند؟میبیند که بخاطر منافع حزبی و دور شدن از روح مبارزه برای کوردستان، مفاهیم را چون زهر و سم به روح و روان این ملت تزریق کردند،اگر نیشتمان اصل بود همانند یک خانواده که اگر اتفاقی برای یکی از اعضا بیفتد کسی دنبال مقصر نخواهد گشت و همه در رفع آن میکوشند آنها هم باید چنین میکردند.
خوشایند نیست بگویم مفهوم کوردستان و نیشتمان که اصل است با برنامه های دقیقی که اشغالگران طی زمانها همانند دانه پاشیده اند بعقب رانده شده و فرعیات جای اصل را گرفته و انرژی و شور این ملت اکنون باید صرف پ ک ک گری و کومله گری و احزاب بازی و محیط زیست بازی و زبان مادری و زباله جمع کردن و هزار فرعیات دیگر شود،بذار واضح و بی پرده عرض کنم که کوردستان به سان فرد تشنه ای می ماند که نه اتومبیل شیک نه مسکن نه لباس نه تفریح و نه هیچ چیزی نمیخواهد بجز آب(رهایی و آزادی حقیقی)، هم محیط زیست ارزشمند است هم زبان مادری هم پاکیزگی شهرها و غیره و غیره،اما اما اما بدانید که این بسان انسان تشنه(کوردستان) بجز آب(آزادی) نمیخواهد…
خوشایند نیست بگویم مفهوم کوردستان و نیشتمان که اصل است با برنامه های دقیقی که اشغالگران طی زمانها همانند دانه پاشیده اند بعقب رانده شده و فرعیات جای اصل را گرفته و انرژی و شور این ملت اکنون باید صرف پ ک ک گری و کومله گری و احزاب بازی و محیط زیست بازی و زبان مادری و زباله جمع کردن و هزار فرعیات دیگر شود،بذار واضح و بی پرده عرض کنم که کوردستان به سان فرد تشنه ای می ماند که نه اتومبیل شیک نه مسکن نه لباس نه تفریح و نه هیچ چیزی نمیخواهد بجز آب(رهایی و آزادی حقیقی)، هم محیط زیست ارزشمند است هم زبان مادری هم پاکیزگی شهرها و غیره و غیره،اما اما اما بدانید که این بسان انسان تشنه(کوردستان) بجز آب(آزادی) نمیخواهد…
Latest posts by سەرنووسەران - Editorial board (see all)
- از رشید یاسمی گورانی تا گردآورندگان شاهنامه گورانی - 10/06/2024
- به یاد سپردن فاجعه؛ سنندج در دو دوره از سرکوب - 10/06/2024
- بابەکر ئاغای ژیر - 10/01/2024