رای گیری سرزمینی: سپری در برابر دیکتاتوری اکثریت و توتالیتاریسم پوپولیستی د. پژواک کوکبیان این مطلب در ادامه بحث (رفراندوم...
د. هێرش قادری Translated from original پۆخته زرتشت بنەمای دووبەشێتی و دژایەتیە دووانەکانی عەقڵی ئێرانی پێکهێنا. یەک بەشی ئەم دژایەتیە...
د. هێرش قادری · ١٢/١٣/٢٠١٨ گفتوگۆ لەبارەی پەیوەندیی مێژوویی کورد و ئێران پێویستییەکی تایبەت بە وردبینی هەیە، و ئەو کەسانەی...
هێرش قادری وتاری یەکم ١- دابەشکردنی گشتی مێژووی کورد لەسەر بنەمای مانای میترا (گرێبەست/پەردیس) رزگاری سیاسی کورد بەبێ «خودئاگایی/خۆناسینی مێژوویی»...
به نام حقیقت و کرامت دانایی امروز با دلی سنگین و حسی غمگین به یاد ستاره آسمان کوردستان شهید دکتر...
کاکه برا گیانبەناوی راستی و گەورەیی زانست، بە دڵێکی گران و هەستێکی خەمین، لە بیر و ڕۆحدا کۆدەبینەوە بۆ یادکردنەوەی...
دینیار کینه توز، مفهوم برساختەی نیچه است. ظاهرا نیچه در بررسی مصداق تاریخی آن به زرتشت نظری ندارد و بیشتر...
نووسەر: برایم فەڕشی گهر مرۆڤ، خاوهنی زمان نهبوایه، له دارستان و ئهشکهوتهکان دهرباز نهدهبوو! پێشکهوتنی مرۆڤ و جیهان، بوونی فهرههنگ...
دموکراسی نه به عنوان آرمان بلکه به عنوان متد مبارزه ملت زیر سلطه هیچ تناسبی جز عقیم کردن مبارزه ندارد. دموکراسی به عنوان متد و برنامه سیاسی، فقط در دوران جامعه پساناسیس معنی و کاربرد دارد. این در مورد فدرالیسم و کنفدرالیسم هم صادق است که همانند شعر دموکراسی، مربوط به جامعه پساتاسیس هستند نه پیشاتاسیس. حال بعد از تثبیت جامعه کردی، فدرال یا کنفدرال، سوسیال یا دموکرات باشد.
استراتژی می بایست وضعیت همان دوران را در نظر و بشناسد سپس متناسب با ان بگویید چه باید کرد وگرنه نه استراتژی بلکه همدلی عارفانه است. وضعیت ملتی غیرقانونی که هستی سیاسی وی به رسمیت شناخته نمی شود. شناسایی هستی اجتماعی منهای هستی سیاسی به رسمیت شناختن نیست بلکه ماشینی است که در جهت منافع دیگران است همانند قاطر وفادار و پرکار قلعه حیوانات. ملتی که هستی سیاسی وی به رسمیت شناخته نمی شود باید در جهت رهایی از سلطه و استقلال سیاسی گام بردارد که ایدئولوژی و استراتژی ان ناسیونالیسم است. حال بعد از استقلال سیاسی حال به شکل دولت یا خودمختاری و فدرالیسم باشد در باره سوسیال یا دموکرات بودن ان باید نظر داد.
آذربایجان، ریشه در اسم خاص آتروپاتن، حاکم مادکوچک در زمان اسکندر مقدونی دارد و هیچ بار زبانی/نژادی از آن منشعب نمیشود. این سرزمین و ساکنان اصلی آن تا زمان ظهور سلاجقه و ترکان و مغولان از قرن 5 ه،11م،کردها/مادها بودند. تاریخ آذربایجان/مادکوچک، تا قبل از ظهور ترکان، متعلق به کردها است. آذربایجان/مادکوچک، از قرن 5و6 هجری به بعد هویت ترکی/آذری پیدا کرد که ناشی از هجوم دسته جمعی ترکان سلجوقی و اغوزها و مغولان با زور شمشیر به این ناحیه بود،که منجر به حذف، مهاجرت و کشتار کردهای منطقه شد.