پیشمرگ یا گلادیاتور

گذار از عصر گلادیاتورها(پیشمرگ) در راه اشرافیت حزبی.

پیشمرگ امروز، نقش گلادیاتوری دارد که ارزش جنگیدن و کشتن وی از حد لذات و افتخار سیاسی و منافع اقتصادی اشرافیت حزبی گذار نخواهد کرد. در کتاب، سه شیوه تشکیل دولت: اشرافی رومی، فتح سرزمینی ژرمنی و انتزاعی قرارداد اجتماعی را بیان که گفتم ایران و عرب از ابتدا فتح ژرمنی بود، سپس به اشرافیت رومی تبدیل شد اما ایدەال کوردی که واقعیت گذشته بوده، قرارداد اجتماعی است و اجتماع نیز جز جمع فرد نیست، نه اشرافیت. اما آیا احزاب امروز که مدعی دولت هستند بویی از کوردیت بردەاند یا کوردایتی تنها ابزار تحقق اشرفیت عشیره ـ حزبی و پیشمرگ را گلادیاتور کردەاند؟ اشرافیت حزبی دوران پساتاسیس چون خانواده بارزانی و دوران پیشاتاسیس, اشرافیت سیاسی سایر احزاب، از پیشمرگ و کوردایی چون گلادیاتور برای ارضای لذت اشرافیت سیاسی و مالی شما بخوانید دست آوردهای سیاسی، استفاده می کنند. اکنون به باشور بنگرید، کوردیت و وضوی نماز دولت کوردی نیز مشاهده نمی شود اما صدها امپراتوری مالی و سیاسی تشکیل شده است و چون گلادیاتورهای قدیم روم با مرگ پیشین پیشمرگ به نام قهرمان و افتخار کوردایتی، در جهت لذات سیاسی و قدرت مالی خویش استفاده می برند.قهرمانیت پیشمرگ جز ثبت قهرمانی سیاسی و لذات مالی برای اشرافیت حزبی نبوده است. گلادیاتورهای روم از طبقات پایین جامعه با زندگی نکبت باری بودند اگرچه شجاعت آنان الگو و مرگشان چون پیشمرگ بر سر زبانها بود اما این روح شجاعت و شهرت که با اختیار خویش به میدان جنگ برای کسب افتخار می رفتند، چیزی جز روح برساخته اشرافیت رومی برای تحریک درونی بدن آنها برای جنگیدن واقعی و در نهایت متلاشی شدن آن بدن برای سرگرمی و افتخار اشراف نبود. مرگ تراژیک گلادیاتورها که خود نیز به دلیل شان اجتماعی پایینی که داشتند برای افتخار به آغوش آن می رفتند چون مجرای دیگری برای کسب افتخار نداشتند، چیزی جز تئاتری کمدیک برای رفاه اشرافیت آن زمان نبود. امپراتوری روم مربوط به قرنها پیش بود که صاحبان دانش و دین، زاده همان اشرافیت بودند اما در قرن بیست و یک که جالب است اشرافیت حزبی سطح آگاهیش در حد عامه نیز نیست، استفاده از بدن پیشمرگ با روح دروغین دست آورد کوردایتی، امنیت و استقلال، در جهت اشرافیت خانوادگی چون بارزانی و اشرافیت حزبی چون یکیتی و اشرفیت سیاسی روژهه لات که مقدمه اشرفیت مالی آینده نیز هست، بیهوده تر از آنی است که جز لذت تماشاگران استادیوم که اکنون شده است تلویزیون و همان قدرت اشرافیت، توجیهی داشته باشد. این توجیه بیهوده به انباشتگی فرهنگ نافرهنگ صدسال گذشته بر می گردد که از سویی، کسی درک به چالش کشیدن آن را به دلیل تهی بودگی از ایده کورد فراتر از حزب، نداشته است از سوی دیگر، کسی جرات و یا صداقت چالش آن را نداشت، به دلیل اینکه تولید کنندگان ناعلم امروزی مداحان حزبی چون دستگاه اسکولاستیک مسیحی هستند. همچنین نباید لذت غریزی تماشاگران، از مرگ پیشمرگ را نایده گرفت. راقم این سطور کسانی را می شناسم که محل کار در باشور و آزادانه به ایران بر می گردند با چه شهوت و ولعی به تماشای فیس بوک و تلویزیون برای اخبار جنگ و مرگ پیشمرگ می نشستند و اگر من به چالش می کشیدم می گفتند باید هزینه داد و…اما خود حتی حاضر نزدیک شدن به مقر هیچ حزبی را نداشتند که باوجود کار و زندگی در باشور، لذت برگشتن به ایران را از دست ندهند و اگر میپرسیدم خودتان بفرمایید هزینه کنند، کار و خانواده و…را بهانه و یا می گویند با اس ام اس تاحالا چند نفر را وادار به کوردی نوشتن کردیم!! ایا وقعا این ارضای لذت غریزه خشونت نیست که خود حاضر به دست کشیدن از یک لذت برگشت، برای کورد نیستند بعد از کیسه خلیفه پیشمرگ می بخشند و لذت آنی انان از زندگی پیشمرگ مهمتر است؟ این مثال عام است. روان پریشهایی، مست, ران و سینه زنان استخرهای غرب، در فیس بوک با خون پیشمرگ خودارضایی می کنند. خود من این اشتباه را کردم و به اشتباهم معترف هستم. در فضای مفاهیم کوردی و غریزه نفرت از دیگری می زیستم و می سوختم. مفاهیم درست بود و هست اما غافل بودم که احزاب حامل آن مفاهیم کوردی و سیاسی نیستند و دیگریهای نفرت برانگیز احساسی،چون ایران قبلا برای مفاهیم توخالی دفاع مقدس و ..گلادیاتورهایی با روپوش کورد غیور و ایرانی اصیل برساخته و کشتەاند اما اکنون جسم کورد را برای لذت خود متلاشی نمی کنند اکنون جسم کورد و کورد اجتماعی مشکلی ندارد و احزاب تولیدگر و نابودکننده گلادیاتور پیشمرگ، درکی از کورد سیاسی ندارند.کشتن آنها جز برای منافع و لذات اشرفیت حزبی و خانوادگی چه توجیهی دارد؟ صدها اشرافیت درحوزه پارتی و یکیتی که با خون پیشمرگ نهال ان را آبیاری کردند، وجود دارد.بیایید نتیجه خون خود را در باشور ببیند. کوردایتی، جز بدن تک تک کوردها نیست به نام توخالی کورد، کوردها را نکشید.#هێرش_قادری

+ posts