٣ گلوله تا آزادی

دکتر پژواک کوکبیان

استراتژی سه مرحلەای برای رهایی از استعمار ایران

مقدمه

کردستان مستعمره ی ایران است . کردستان یک مستعمره فرهنگی، سیاسی ، نظامی و اقتصادی ایران است. طولانی بودن این استعمار و استقرار هژمونی نهادهای استعماری، آن را نهادینه و عادی کرده است. ذهن و تن کردستان، رنجور ظلم و استعمار و چپاول است.

سه استعمار : استعمار ذهنیت، استعمار جسم و استعمار نهادی ، درد کردستان است.

ایران بزور مستعمره ای را اداره می کند و سیاستی را پیاده می کند که در ریاکاری، دغلکاری و درندگی بی نظیر است. ایران با وقاحت تمام در سرزمینهای زاگرس و کردستان مستقر شده و قوانین و مقرراتی بوجود آورده که هیچ ارتباطی با نظر ساکنان کردستان ندارد، زیرا که نه سوالی از ملت ما شده و نه منفعتی برای ملت کرد لحاظ شده است.

وضعیت کنونی زاگرسیان همانند دربندان ایران میباشد. کردها چیزی جز زنجیرهایی بر پای ندارند که از کف بدهند و در عوض سرزمین ثروتمندی دارند که دوباره میتوانند صاحب شوند. تاریخا ایران همانند یک ارباب بر زاگرس ظلم و ستم کرده و هر دستاوردی که در طی مبارزه برای آزادی بدست می آید، از لطف این ارباب نیست، بلکه نتیجه مرگ این ارباب است. اولین دستاورد زمانی حاصل میشود که آگاهی و بیداری نسبت به وجود یک استعمار و غارت سیستماتیک اتفاق افتادە باشد.

واقعیت اینست که هرگاه ملت های مستعمره اداره ثروتهای ملی خویش را در دست بگیرند تعادل اقتصادی اشغالگر سابق برهم می خورد. زیرا دگرگون شدن اقتصاد استعماری و رشد صنایع تبدیلی که ورودی آن مواد اولیه ای است که از کردستان چپاول می شود ، سبب می گردد که کالا و خدمات ارزانتر توسط مستعمرات سابق مهیا شود و رقابت برای ایران استعمارگر غیرممکن شود.

ما می دانیم که در درجه اول آنچه برای استعمار ایرانی مهم است بانک های مستقر، امتیازات بهره برداری، املاک اشغالی و شریان های چپاول آب ، زمین، کارگر بیمزد، دامپروری، کشاورزی و معادن است و تمامی مسایل دیگر حاشیه و جهت فریب است.

بله کردستانی ها باید بدانند که با دست رو دست گذاردن نمی توان انتظار تغییر داشت، تنها ثروتی که مبارزان زاگرس دارند عطش آنها برای آزادی از یوغ است. تا زمانی که پرچم بیگانه در سرزمین ما برافراشته و خاک ما زیر چکمە و پوتین آنان است ،کردستان از نظر نظامی تحت اشغال ، از نظر اقتصادی تحت استعمار و از نظر فرهنگی ژنوساید هویتی ، آسیمیله و از خود باخته است.
راهکار هر یک از این سه استعمار یک گلوله میباشد، لذا استراتژی سه مرحلەای برای رهایی لازم است.

استعمار اول

ذهن کردستان اسیر و تحت چنبره ایرانیت و ایرانی بودن است. تا ذهن و هویت کردستانی از چنبره استعماری ایران رها نگردد ، تن آن آزاد نخواهد گشت . آگاهی به استقلال هویت کردستانی از هویت ایرانی، لازمه عبور از مرحله اول می باشد. درک و قبول این اصل که هویت کردستانی جدا از هویت ایرانی است، مرحله اول حرکت بسوی آزادی است.1

گلوله اول را باید بە خودمان، خود ناآگاه شلیک کرد. این گلوله همان خودآگاهی به آسیمیلیلاسیون و سلطه ذهنی ایران بر همه ابعاد زندگی میباشد، باید از ناآگاهی بیدار شد.

شرط اول بیداری فردی و بلوغ فکری شهروندان به خودآگاهی هویت کردستانی و خروج از قید ذهنیت ایرانی بودن میباشد. یک فرد زاگرسی باید بر ترس نهادینه شده غالب گردد و با شلیک این نخستین گلوله است که اولین حلقەی زنجیر، اسارت ذهنی خود را از هم می شکافد . در حقیقت او به ذهنیت استثمار شده و مسموم پیشین و کهنه ی خود شلیک می کند و هویت برده، بنده و استثمارشده ی خویش را می کشد. این انسان دوباره متولد شدەی جدید، انسانی آزاد، مبارز و مفید که به خود ، خانواده، شهر و ملتش باور و اعتقاد دارد . این گلوله ی اول سبب می شود که دیگر خود را انسانی حقیر، و استعمارگر را قدرتمند و عظیم نبیند. این ذهنیت زهرآگین ایرانیت باید از تن کردستان پاک و سم زدایی شود. مائو میگوید ؛” فکر و سئوالی که در بطن مردم متولد می شود، اسلحه پرقدرتی است که از میان بردن آن امکانپذیر نیست، همگیر که شود، پایدار و ماندنی خواهد شد.”

گلوله اول شلیک به حلقه زنجیر ذهنی میباشد که خود را ایرانی میداند.

استعمار دوم

استعمار دوم اشغال سرزمینی، جسم رنجور و دربند زاگرس است. کردستان اشغال نظامی شده و اسیر سازمانهای استعمار است. حضور فیزیکی سازمانهایی که چپاول اقتصادی و فرهنگی می کنند، مصداق واقعی تاراج است. سیستم آموزشی ، سازمانهای اداری و کشوری، موسسات مدیریت منابع و اقتصاد همه همانند یک پادگان ، استمرار استعمار ایرانی میباشند. مرحله دوم حرکت بسوی آزادی ، زدودن خاک کردستان از این استعمار است. لازم است حضور فیزیکی اشغالگر پایان یابد.

متجاوز به خانه دستبرد زده است و با بوروکراسی، چکمه و اسلحه اش چپاول می کند، آن هنگام است که گلوله دوم باید شلیک شود، طبق تمام قوانین دنیا ، دستگیری و ضربه به اشغالگرو سارق حین ارتکاب جرم ، دفاع مشروع محسوب می شود. این همان چکمه ای است که بر گردن و سر فرد کردستانی فرو رفته است. نه اجازه فریاد می دهد نه مجال تنفس.

گلوله دوم شلیک به چکمه و حضور استعمار ایرانی در سرزمین مادری و نیشتمان است. مبارزه برای اخراج فیزیکی اشغالگر قدم دوم است.

استعمار سوم

سارق از خانه بیرون انداختە شده و خانه باید مرتب و بسامان شود، نیاز به برنامه ریزی اقتصاد و مدیریتی دارد، اعضای خانه و ساکنان خانه تصمیم دارند برای تقسیم کار رای گیری کنند، هر رای که ساکنان خاک و خانه به صندوق رای می اندازند ، سدی برای جلوگیری از استبداد است.

مشکل کلاسیک و قدیم سرزمین های جهان سوم نبود و عدم سازمانهای تحت مدیریت مردمان همان سرزمین است. در وجود بسیاری از آنها استبداد مرکزگرا به صورت سازمانی ، تزریق و نهادینه شده است، لذا عدم وجود انتخابات حقیقی، مستقیم و بستر مناسب برای حکومت مردم بر مردم اساسی ترین مشکل پس از رهایی واخراج بسیاری از مردمان تحت ستم است. استبداد بیگانه نباید با یک استبداد خودی جایگزین شود. لذا ایجاد موسسات قانونمدار خودی، سازمان، نهاد، مجلس و دولت کردستانی لازمه ممانعت از بازتولید استبداد ایرانی و گذار از مرحله سوم است. مرحله سوم همەپرسی، استقرار موسسات دموکراتیک، نهادسازی و مدرنیزاسیون سازمانهای خودی میباشد.

این گلوله سوم است. این گلوله پایانی بر جسد نیمه جان استبداد ، استعمار و ظلم و تجاوز است.

شرکت در رای ، رفراندوم، و نظر دادن نسبت به مسائلی که مربوط به زاگرس و کردستانی، یک حق است. مـاندلا همواره اعلام مینمود که قانون اشغالگر را تا زمانیکه از مجلس ملی سرزمین مادری تصویب نشده باشد، معتبر نمیداند. کردستان ، قانون ایران را تا زمانیکه از پارلمان زاگرس و کردستان تصویب نشده باشد، برسمیت نمیشناسد. مجلس ملی کردستان مرجع قوانین و مقررات حاکم بر کردستان است و هیچ قانون، دستورالعمل و آئین نامه ای که از پارلمان خاکی بجز کردستان صادر شده باشد، قابل اعتنا ، معتبر و اجرا نخواهد بود.

گلوله سوم برگەهای رای میباشند که به سمت سیستم اشغالگر، موسسات، قوانین و بروکراسی مرکزگرایانه شلیک میشوند. گلوله سوم، برگه رای فرد کردستانی به استقرار حاکمیت ملی کردستانی است.

هرگونه استفاده، کپی، ارجاع و بازنشر مطالب با ذکر نام نویسنده و ماخذ مجاز می‌باشد.

+ posts