مردم، خالقان جامعه پذيرى سياسى

دياكو مرادى

در اين وانفسا، آنچه اهميت ويژه اى دارد اين است كه: مفهوم نظريه ى فرهنگ سياسى نوين، موجبات جامعه پذيرى سياسى (Political socialization) شود، يعنى آنچه كه موجب توسعه ى سياسى در جامعه ى به سوى گذار مى شود، تعالى فرهنگ سياسى به مثابه ى تركيبى از رهيافتهاى خرد و كلان به عنوان يك واحد پويا (Dynamic unit) است كه جامعه ى وسيع ترى را به عنوان خالق جامعه پذيرى سياسى تعريف مى كند. اين واحد پويا به عنوان ارزنده ترين ابزار كاربردى كمك خواهد كرد تا به بررسى عوامل عقلايى [آنچه براى گذر نياز است] كه اقدامات [مسئوليت براى همگان] افراد را معين مى سازد با پيوندى از امور پنهان بپردازيم.

بايد متوجه بود اين فرهنگ نمى تواند معيار سنجه ى فرد باشد، اما اقدام افراد مى تواند بر آن تأثير گذارد. در مفهوم فرهنگ سياسى نوين، تلاشى مبرهن است براى به نمايش گذاشتن الگوهايى كه يادآور مى شوند چه چيزى به عنوان ايستار (situation) موجبات شكست، عدم ارزش سياسى (Political value)، عادات بد فرهنگى (Bad Culinary Habits) [مانند هجوم به كالاى در حال ناياب شدن] و … را فراهم آورده است. از جامعه پذيرى سياسى، مى توان به عنوان روندى پژوهشى-آموزشى (Educational research) نام برد كه سعى دارد به انتقال هنجارها و رفتار پذيرى سياسى (Political Behavior) مشخصى از نسل گذشته به نسل فعلى كمك جويد، پس غايت اين سيستم، پرورش نيروهاى جديد است كه به اعضاى كارآمد جامعه ى سياسى تبديل مى شوند.

لازمه ى اين تغيير، عبور از تأويل تاريخمندانه (Political Behavior)، درك صريح از هنجارهاى كنونى [آنچه لازمه ى تشكيل مجدد فرهنگ است] ومطالعات ايستارها [باور و ديدگاه ها] است. در واقع اين آموزش جامعه را موجاب به روند حفظ يا دگرگونى فرهنگ مى كند، ممكن است تعدادى حذف و تعدادى اضافه گردند، به عنوان مثال: «آنچه موجب عقب افتادگى جامعه در اين ٤٠ ساله شده اين است كه مردم اجازه داده اند كه ساختار ذهنيتى آنها توسط جريان هاى حكومتى هدايت شود، يكسان سازى جامعه و آسميله كردن فرهنگ [ادغام فرهنگ ها براى از بين بردن آنها و تشكيل شكلى جديد] به گونه اى بوده كه از مردم بردگانى مطيع بوجود آورده كه پرسش گرى را فراموش كرده اند».

جامعه پذيرى سياسى كه ما به شكل فورى آن نيازمنديم، لزوم مرورِ ارزش هاى گوناگون و زيبايى شناختى جامعه در سراسر اين چهل سال است، همچنين از منظر زاويه ى سياسي (Political angle)، اين امر، روشى از تلقين اطلاعات صحيح به هسته ى اصلى جامعه و تعيين الگوهاى مبارزاتى با توجه به شكل و نوع رژيم در مردم جامعه است. تركيب مكانيسم هاى مبارزاتى و تشكل نهادهاى گوناگون براى نيل به آزادى و چگونگى نفوذ در طبقه ى حاكم از ديگر موارد آن است. اين روندِ توسعه اى است كه افراد جامعه به جهتگيرى و الگوى رفتارىِ جديدى [براى مواجه با رژيم و خطرات احتمالى آن] كسب مى كنند. مهمترين دستاورد اين پژوهش، پيوند ميان نظام اجتماعى و نظام سياسى خواهد بود، اين پيوند خطرناكترين دشمن حكومت ملاها است. منظور از جهت گيرى در پديده ى سياسى (Political phenomenon) آنست كه كنش ما در مقام شهروند، بازارى و كارگر در برابر رژيم چه خواهد بود.

در نهايت آنكه جامعه پذيرى سياسى [نياز به درك مسئوليت در نيل به آزادى]، گسترش آموزش مردم بر مردم است در جستجوى ارزش هاى سركوب شده، مسئوليت پذيرى سياسى (Political accountability) و اعتماد در جامعه است كه از آن مى توان به عنوان “كوشش عمومى” (General effort) ياد كرد. زين پس مردم به دنبال عامل موثرى براى جانشينى اجبار حكومتى خواهند بود، ابزارى كه جامعه را از بردگى به مقام واقعى انسان در مفهوم كانتى آن برساند. اين سيستم آموزشى نوعى ابزار بسيج توده ها براى تأمين هدفهاى سياسى [ايجاد دموكراسى] است، ابزارى كه اگر جامعه به آن نائل آيد، ديگر منتظر فشار خارجى [حمله ى پرزيدنت ترامپ] نخواهد بود.

فى الواقع وراى تزريق اعتقاد به حفظ روابط جامعه [اتحاد و اعتماد] توسط اين آموزش، به بازتوليد (Reproduce) روابط و تثبيت آن منجر مى شود، تا آنجا كه فرد جامعه را از آن خود و خود را از آن جامعه بداند، اين بزرگترين بحران رژيم است كه به بى ثباتى سياسى و در انتها به فروپاشى حكومت ملاها مى انجامد.

Website | + posts